کتاب رویای این پاریسی دیوانه که در سال هزار و سیصد و نود چاپ شده می باشد.این اثر توسط بهاءالدین مرشدی نوشته شده است.که انتشارات آن نقد افکار می باشد. با جلد شومیز منتشر شده است. درست است که این هم یک نمونه جمع آوری شده از داستان دیگری از آقای مرشدی که لحن نوشته هایش و ساختارش داخل برخی از نوشته ها متفاوت است و خیلی بسیار با کتاب گذشته اش فرق کرده و ملوس تر شده است.علاقه ی بسیاری به مطالعه کردن آن داشتم و همچنان با مفهوم و معنا تر از نوشته پیشین خود داشت .نویسنده فعال بهاءالدین مرشدی ظاهرا یکی از نویسندگان در زمینه ی تئاتر هم می باشند.در این اثر بخش های زیبایی از نوشته این است که ما آخرین نسلی می باشیم که پدربزرگ و مادربزرگ های حقیقی خویش را نظاره کرده ایم. پدربزرگ ها و مادربزرگ های نسل پس از ما محصول جهان مدرن می باشند و مفهوم نوستالاژیک مادربزرگ هم در انتها دیگر وجود نداشته باشد.می دانی که دعوا از کجا آغاز خواهد شد .درست از آنجایی که ما تحمل کردن و یا طاقت شنیدن مجهولات هم دیگر را نخواهیم داشت.
برگرفته از بست بوکز