کتاب دماغ ، طنز ، برگرفته از کتاب کامل نوشته های یک دیوانه
نوشته نیکلای گوگل نویسنده روس در سال ۱۸۳۶
مردی به نام ایوان که شغل سلمانی دارد با دست پاچه گی برای صبحانه خوردن آماده میشود که به یک بار در نان برشته خود یک دماغ پیدا میکند ، همسرش او را مقصر میداند زیرا معتقد است ایوان در هنگام اصلاح، دماغ مشتری ها را محکم میکشد همسر سریع ایوان را وادار میکند دماغ را از خانه بیرون ببرد ، ایوان متوجه میشود این دماغ ، دماغ یک آشناست دماغ متعلق به کابالیوف افسر ارزیاب است که خود را نیز سرگرد نیز میداند زن با داد و بی داد ایوان را از خانه بیرون میکند تا دماغ را سر به نیست کند ایوان بعد از تلاش بسیار دماغ را در رودخانه میاندازد از آن طرف کبالیوف از خواب بیدار شده و متوجه میشود دماغش بر روی صورتش نیست ، مرد بیچاره حیران و وحشت زده دستمالی روی جای خالی و صاف دماغش میگیرد و در حالی که میداند وظایف و کارهای مهمی برای انجام آن دارد مخصوصا گرفتن ترفیع ، که بدون صورت زیبا و جای خالی دماغ نمی شود ، در شهر به دنبال پیدا کردن دماغش به راه میافتد ناگهان دماغش را در لباس یونیفورم رسمی در بیرون کلیسایی قازان پیدایش می کند سعی دارد مودبانه دماغ خود را قانع کند که جزیی از وجودش است اما دماغ یونیفورم پوش قبول نمی کند و صحنه را ترک میکند کبالیوف دماغش را در جمعیت گم می کند ابتدا تصمیم می گیرد به اداره آگاهی رود اما پشیمان شده و تصمیم می گیرد .
به بخش آگهی روزنامه برود و آگهی گم شدن دماغش را بدهد اما ابتدا با تمسخر و بعد حیرت و ممانعت منشی روبرو میشود و این کار را مایه دردسر برای روزنامه میداند، بازرس کبالیوف نا امید به خانه بر می گردد و آرزو می کرد کاش پایش را یا گوش هایش را از دست داده بود نه دماغش، اما ناگهان افسر پلیسی به دیدار او میاید و اعلام میکند که دماغ او را پیدا کرده ، دماغ را در دستمالی پیچیده و به اندازه طبیعی به او میدهد ، کابالیوف با خوشحالی پولی به عنوان هدیه به پلیس داده ، سریع به پزشک خوش رویی که همسایه اوست رجوع میکند تا دماغ را بر روی صورتش قرار دهد دکتر گیج چند معاینه درد آور بر روی کابالیوف انجام میدهد اما راهی پیدا نمی کندتا دماغ را به سر جایش برگرداند، او اظهار میکند بهتر است کابالیووف با دماغ کاری نداشته باشد شاید همان طور که دماغ از سر جایش فرار کرده دوباره هم به سر جایش برگردد و همین طور نیز میشود صبح روز بعد دماغ بر روی صورت کابالیوف بر می گردد و سرجایش است