معرفی کتاب مولف به مثابه تولید کننده-والتر بنیامین-ترجمه ایمان گنجی کیوان مهتدی
بنیامین دلالت های سیاسی عکس را به ماهیت تکنیکی ابزار بازنمایی دوربین ربط می داد؛ همان آزاد کردن دست از شرح وظایف سنتی هنرمندانه با محو نقش انسان در شکل دادن به تصویر عکاسی. دیگر رابطه میان فیگور انسانی و محیط سکنا گزیدن او نیز محو می‌شود و از آنجا که هاله اثر هنری در همان شیوه های تولید می شود که یک پروژه خود را در معرض دید سوژه انسانی قرار می‌دهد پس عکس با محو این رابطه را از چنگ حال نجات می بخشد. این محو حال در مقاله اواخر دهه ۳۰ بنیامین همان متن مشهور "اثر هنری در اصل بازتولید پذیری مکانیکی آن" دیده ایم. بنابراین می توان حدس زد چگونه در تاریخ خُرد عکاسی عکس در مقام هنری تکنیکی به سرعت با سیاست چپ اتصال کوتاه برقرار می کند. بنیامین می‌نویسد که عکس را نباید بازنمایی انعکاسی و چیزی از این دست بلکه باید نوعی ساختن در نظر گرفت زیرا وی عدم حضور فیگور انسانی را نشانه ی این امر می‌داند که چیزی مصنوعی باید ساخته شده باشد. یا به عبارت دیگر با مناسبات انسانی که در این عکسها ها جای می گیرند باید به عبارت دیگر باید ساخته شده در نظر گرفته شوند. اما این در نظر گرفتن، این به رسمیت شناختن ساختگی بودن مناسبات انسانی بنیامین را به بحث یادداشت نویسی برعکس یا همان شرح عکس می‌رساند. کاری که در مقاله مولف به مثابه تولید کننده نیز بر آن تاکید دارد. بنیامین می‌گوید اگر با محو هاله از خلال تکنیکی بودن اثر، اگر با جادوی تصویر عکاسی، اگر با به رسمیت شناختن ساختگی بودن مناسبات انسانی، تماشاگرانش شوکه می‌شوند باید این مکانیزم را تا انتها پیش برد و این جا است که نوشتن شرح برعکس ضروری است.

 

در صورت عدم رعایت این ضرورت عکس صرفاً منفی باقی خواهد ماند و به آنچه بنیامین پیرو برشت "ادبی سازی شرایط زندگی" می نامد دست نخواهد یافت. از این رو بنیامین نوشتن شرح را مهمترین بخش عکاسی می‌داند و آن را نوعی استحاله کار کردی در این مقاله می‌بیند که عکس را قادر به برقراری رابطه ای زنده و بی ابهام با زندگی مدرن می سازد. بدین ترتیب متن جایی تمام می‌شود که می‌توان آن را به خوبی سرآغاز مولف به مثابه تولید کننده دانست، سیاسی ترین مقاله بنیامین در دهه س. این مقاله با خواندن آن که گریز دوباره ای به عکاسی دارد اهمیت ادبی سازی استحاله کارکردی و کافی نبودن صرف تعهد برای بنیامین را مرور خواهد کرد.
در پایان کتاب و به عنوان موخره نیز دو مقاله پیوست شده اند. مقاله‌ای از بوریس بودن روشنفکر اهل کرواسی که ایده قرائتی دوباره از این اثر بنیامین را مطرح می‌کند و نیز مقاله‌ای از هیتو استیرل هنرمند و نظریه پرداز هنر معاصر که ایده بنیامین را درباره مونتاژ سینما به کار بسته است، چرا که هر متنی هرچقدر هم شاخص، همواره در خطر بدل شدن به تکه پاره های فرهنگی است.