سنج و صنوبر نوشته مهناز کریمی
توضیحات
كاشان را پشت كوه كمر اشك نگين يشم را در دل كوير زرد خواهي ديد ديگر نه از كوير خبري هست و نه از گرماي زرد وقيح ملكي آنجاست وصيتنامه عمقزي را دور بايد انداخت. جان در دوردستها چشم به راه است. توي دلم ادامه دادم «تزوير راز ماندگاريمان است. دروغ خوب ميگوييم. غرور ملي هم داريم» ميس گري گفت: «بله بله شنيدهام كه شما ايرانيها هركدام توي يك ياردخالهتان يك چاه نفت داريد» چاه كه نباشد وصيتنامه عم قزي كه برقرار باشد ملكي كه ديگر مرد كودكي نباشد به كاغذ بايد قناعت كرد براي واگويه غم غربتي كه تا هميشه هست .
نظرات
برای این محصول هنوز نظری ارسال نشده است.