در کتاب علوم انسانی و برنامه ریزی توسعه علوم اجتماعی در سالهای اخیر به امری مناقشهبرانگیز بدل شده است که صحبتهای مختلف و گاه متناقضی پیرامون آن از جوانب مختلف طرح شدهاند. این پدیده که با مدرنیته و در تاریخ مدرنیته پدید آمده و خود حامی و پشتیبان آن نیز بوده هماکنون نه فقط در جوامعی چون ایران بلکه در دل خود جهان مدرن نیز مورد نقد و بحث و تردید بسیار قرار گرفته است. اما آیا علوم انسانی دیگری غیر از آنچه هست امکان دارد؟ این پرسشی است که دکتر رضا داوری اردکانی، استاد فلسفه دانشگاه تهران و رئیس فرهنگستان علوم، خود میگوید بیش از چهل سال است که به آن میاندیشد؛ پرسشی که باید به آن اندیشید و چیزی که باید به آن پرداخت چرا که اگر کسی از علوم انسانی چیزی نداند، چگونه میتواند علوم انسانی نو بسازد؟ داوری بر این باور است که علم نه همچون امری نهایی که عالمان میدانند در نهایت چگونه محقق میشود بلکه همچون فرآیندی است که نمیتوان گفت راه به کجا خواهد برد. باید قدم در راه گذاشت و پرسشها را کاوید و پیش رفت. در صورتی که اگر از پیش بگوییم که راه چیست و به کجا باید رسید کوشش برای تحصیل آن محصول از پیش مشخص لازم نخواهد بود. وی که خواست تأسیس علم اجتماعی مبتنی بر معارف دینی و علوم انسانی روییده از زمین فرهنگ تاریخی و بالیده در هوای سنن دینی و قومی را اخلاقاً مجاز میداند، بر آن است که این مسئله هنوز به درستی مطرح نشده و امکان چنین چیزی را، بدون تأمل و تحقیق، مسلم انگاشتن، سخنی از سنخ خطابه و گفتار تلیغاتی سیاسی است.