در کتاب فرهنگ شناسی روشن است كه به معنای گسترده و پيچيده اي چون فرهنگ را نمي توان با يك يا چند نوشته مهر و محدوه ي آن را به آساني ترسيم كرد. مفهوم و عرصه ي فرهنگ از دير باز در معرض تفسير هاي گونه گون و متنوع قرار داشته است. نويسندگان، اديبان، و محققيان مختلف هر يك از ديد و نظر خود با آن دست و پنجه نرم كرده اند، و تفسيري دلخواه يا روش مند از آن داشته اند. پرسش اصلي اين نيست كه چه تعريفي از فرهنگ عرصه مي كينم، مهم آن است كه بررسي هاي مربوط به فرهنگ را در ارتباطي منظم و منسجم و سازمان يافته كه اجرا آن پيوندي منطقي با هم داشته باشند و انديشه اي واحد و همگون را به نمايش در آورند، در چهار چوبي علمي و بر خوردار از پژوهش و بهرمند از نگرشي تاريخي قرار دهيم. كتاب حاضر در اين راه گام بر مي دارد و صاحب اين قلم نيك مي داند كه تا سر منزل مقصود راهي دراز در پيش است.