کتاب فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم درصدد ارایه مروری جامع بر مضامین بسیار مهم و اصلی و مهم تفکر اجتماعی و نیز بررسی تکوین و رشد آن از آغاز قرن بیستم تا سالهای پایانی آن است و میکوشد این مرور را در متن دورنمای گسترده و در حال تغییر زندگی اجتماعی این دوران پر تلاطم قرار دهد. همچنان که این کتاب عنوان میکند، عرصه گسترده فرهنگ تفکر اجتماعی قرن بیستم، طی سه مبحث کلی «مفاهیم اصلی و مهم تفکر اجتماعی»، «مکاتب و نهضتهای اصلی تفکر اجتماعی» و «نهادها و سازمانهایی که از موضوعات مهم تحلیل اجتماعی بودهاند یا خود آموزهها و اندیشههایی را ایجاد کردهاند» نظم یافته است. این فرهنگ بیشتر به دستگاههای فکری خاصی میپردازد که در قرن بیستم نفوذ شایانی داشتهاند. هریک از شاخههای علوم اجتماعی، مکاتب فلسفی، آموزههای سیاسی، سبکهای هنری و ادبی از جمله این نظامهای فکری به شمار میآیند. عرصه گسترده فرهنگ تفکر اجتماعی قرن بیستم، طی سه مبحث کلی ۱) مفاهیم اصلی و مهم تفکر اجتماعی؛ ۲ ) مکاتب و نهضتهای اصلی تفکر اجتماعی؛ ۳) نهادها و سازمانهایی که از موضوعات مهم تحلیل اجتماعی بودهاند و یا خود آموزهها و اندیشههایی را ایجاد کردهاند. این فرهنگ بیشتر به دستگاههای فکری خاصی میپردازد که در قرن بیستم نفوذ شایانی داشتهاند: هریک از شاخههای علوم اجتماعی، مکاتب فلسفی، آموزههای سیاسی و سبکهای هنری و ادبی. کتاب حاضر درصدد ارائه مروری جامع بر مضامین اصلی و مهم تفکر اجتماعی و نیز بر تکوین و رشد آن از آغاز قرن بیستم تا سالهای پایانی آن است و سعی دارد این مرور را در متن دورنمای گسترده و در حال تغییر زندگی اجتماعی این دوران پر تلاطم قرار دهد. از ویراستاران کتاب شروع کنیم. تام باتامور در ایران شناخته شده و مدلهای دموکراسی او را بسیار خواندهاند. باتامور در مقام جامعهشناسی مارکسیست، از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۵۹ رئیس انجمن بینالمللی جامعهشناسان بوده و در دانشگاهههای LSE و ساسکس تدریس کرده است. این فرهنگ علوم اجتماعی هم در تمام رزومههایی که درباره او نوشته شده به عنوان گل سرسبد کارهایش برشمرده شده است. ویلیام آوتویت هم در دانشگاههای آکسفورد و ساسکس درس خوانده و استاد جامعهشناسی در دانشگاه نیوکاسل بوده است. مشاوران پروژه هم در شهرت و اعتبار دست کمی از ویراستاران آن ندارند: از ارنست گلنر که نظریهپردازی مهم در اندیشه اجتماعی و بهخصوص در حوزه ملیگرایی است تا رابرت نیزبت از جامعهشناسان امریکایی و متعلق به مکتب شیکاگو که از او کتاب «جامعهشناسی مسایل اجتماعی جامعه معاصر» به فارسی برگردانده شده تا آلن تورن فرانسوی که کتاب «نقد مدرنیته» او را مرتضی مردیها به فارسی ترجمه کرده و یکی از معدود جامعهشناسان کلاسیک زنده دنیا محسوب میشود. اما فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم چه ویژگی ممتازکنندهای دارد؟ محور اصلی کتاب، قرن بیستم به عنوان بستر رشد علم اجتماعی است. در سالهای پایان قرن نوزدهم، امر اجتماعی و بهتبع آن علوم اجتماعی، پدیدههایی تازه و ناشناخته بودند. تازه دورکیم داشت تلاش میکرد که این پدیده را بدل به رشتههای دانشگاهی کند. اما در پایان قرن، بسیاری از آموزههای سیاسی و نقدهای اجتماعی بدون الهام از نظریههای اجتماعی قابل بیان و درک نبودند. همین قرن سه تحول عمده را پشت سر گذاشته که برای علوم اجتماعی مهم بوده و در انتخاب مداخل به کار آمده است: اول، خود علم اجتماعی پیشرفت قابل ملاحظهای کرده است. پوزیتیویسم گیریم در مقابل فلسفه علم به بقای خود ادامه داد، داروینیسم در قالب نظریههای نوسازی و توسعه دوام آورده و نظریه مارکسیستی هم در قالب نظریهای اجتماعی در جامعه دانشگاهی به رسمیت شناخته شده است. دوم، تحولات سیاسی است که بر تحولات اقتصادی قرن نوزدهم و ماقبل آن پیشی گرفته و پدیدههایی مانند ملیگرایی و ظهور دولتهای توتالیتر فاشیستی و کمونیستی را در برابر قرار داده است. تحول سوم، رشد تکنولوژیک و رشد اقتصادی پیرو آن بوده که از سویی شرکتهای بزرگ چند ملیتی و از سوی دیگر دولتهای غولآسا را به وجود آورده است. اینها تحولاتی هستند که نویسندگان در نوشتن مداخل به آنها توجه داشتهاند.