کتاب رئالیسم اثر دیمیان گرانت ترجمه حسن افشار
در این کتاب رئاليسم از واژه هايي است كه در زبان نقد ادبي نيتها و منظورهاي مختلفی و گاه ناهمسازي را رسانده است. در اين كتاب براي ارزيابي و تحليل سرشت آن، اول بحث در بستر فلسفي خود مطرح مي شود و سپس دو گونه ي رئاليسم از يكديگر تفكيك مي شوند؛ رئاليسم با وجدان و رئاليسم آگاه. نمونه ي مقوله ي نخست آثار نويسندگاني است چون زولا و تولستوي، كه در آنها هنرمند تطابقي كم و بيش ساده بين جهان وواژه هاي خويش بر قرارمي كند. در مقوله ي دوم اين رابطه پيچيده تر است و مايه هاي تجربي در آن، پيش از آن كه آگاهي بدانها معنايي مي دهد، چيزي نيستند و از اين دسته اند آثار جويس و ولف و پروست كتاب با اين نتيجه گيري به پايان مي رسد كه نظريه ي ادبي امروز تعريفهاي تازه اي از رئاليسم به ميان كشيده كه بايد بدانها توجه داشت و با همان برداشت كهنه اي كه زير ساز نظري آن دير زماني است فرو پاشيده به رئاليسم نينديشيد.