کتاب نگرشی موضوعی به وصیتنامه سیاسی نوشته امام خمینی
تحول در جامعه انساني از موضوعاتي است كه از ديرباز مشغله ذهني متفكران سياسي و اجتماعي از زمان پيش از سقراطيان تا به امروز بوده است و هر كدام از انديشمندان مذكور يك يا چند بعد از تحول در جامعه انساني پرداختهاند و برخي نيز درصدد ارائه نگرش كلي درباره تمامي جوانب تحول در جامعه بودهاند. آنچه كه نظر محققان اجتماعي را به خود مشغول داشته، اين است كه بتوانند در مواجهه با پديده تحول و يا براي پيشبيني آن، يا براي بررسي آنچه كه در گذشته رخ داده است، به سؤالات زير درباره تحول پاسخ گويند: 1ـ ابعاد تحول كه دربردارنده جنبههاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، نظامي ـ كلي يا جزئي ـ ميباشد. 2ـ جهت تحول كه گوياي سمت و سوي تحول ـ مثبت يا منفي ـ است. 3ـ منشأ تحول كه نشانگر سرچشمههاي بروز آن است. 4ـ بستر تحول كه بر حوزههاي مختلف جامعه كه دچار تحول ميشود، دلالت ميكند. 5ـ كارگزاران و نيروهاي تحول كه متضمن مجريان تحول است. 6ـ انگيزه و اهداف تحول كه مبين غايت تحول است. نظريه پردازان تحول و دگرگوني، صرفنظر از اينكه به يك يا چند بعد از تحول توجه كنند و بر حسب اينكه داراي چه نگرش و بينشي ـ مادي، غير مادي و الهي ـ باشد، به گونهاي مختلف بر هر يك از عناصر ياد شده فوق تأكيد ميكنند. حضرت امام خميني(ره) كه نظريه پرداز و رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران و بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي ايران هستند نيز از اين قاعده كلي مستثني نبود و داراي نگرش و بينشي خاص نسبت به تحول و دگرگوني سياسي، اجتماعي ميباشند كه ديدگاه ايشان يك ديدگاه برگرفته از مكتب الهي اسلام است. و از نظر وي اسلام درباره همه ابعاد زندگي بشر، از پيش از خلقت تا قيامت قوانين و احكام جامع و مانع ارائه نموده است. از طرف ديگر حضرت امام خميني فقيهي جامع الشرايط بود كه صرفنظر از جنبههاي فلسفي، كلامي، اصولي، سياسي و ... به نقش بسيار والاي عنصر زمان و مكان در صدور احكام فقهي تأكيد داشت.