کتاب انقلاب فرانسه و جنگ از دیدگاه هگل اثر رامین جهانبگلو
می شود به وضوح گفت که هگل جنگ را یک داده بیواسطه نمیداند بلکه از دیدگاه او جنگ لحظهای است دیالکتیکی از فرآیندی که رابطه میان دولتها را تعیین میکند زیرا هر دولت فقط هنگامی دولت است که در جنگ،آزادی خود را هم از لحاظ اخلاقی و هم از لحاظ سیاسی تجربه کرده باشد. پس جنگ،لحظه اخلاقی تحقق منطقی-سیاسی آزادی است و جز در چهارچوب تفکر درباره جنگ نمیتوان به صلح اندیشید به نظر هگل کسی که این واقعیت را نپذیرد از درک فرآیند تحقق یافتن آزادی ناتوان خواهد بود. هگل،جنگ رانوعی ضرورت تاریخی به شمار میآورد و به همین علت برکانت خرده میگیرد که با طرح صلح جاویدان طرحی برپایه خیال را بنیان گذاشته است زیرا هگل معتقد است این طرح مبتنی بر ملاحاظات اخلاقی و مذهبی یا ملاحاظاتی از این قبیل است بنابراین این طرح بطورکلی و همیشه منبعث از اراده حاکم است و به همین سبب همواره در معرض احتمال انجام گرفتن یا نگرفتن است. با این توضیح میتوان گفت هگل با اندیشه صلح پایدار همانطور مخالف است که از اصل ضرورت شکلگیری جنگ شدیدا دفاع میکند.هگل جنگ را با نگاهی فلسفی مینگرد و در حوزه عمل رنگ و صبفهء تفکر وی کمی سخت و ناممکن به نظر میآید. هگل با عقلانیکردن جنگ در حقیقت آن در میان پدیدههای اجتماعی میپذیرد و از آن به دفاع برمیخیزد تا جایی که جنگ را مفهومی کلیدی برای تحقق یافتن تاریخ میداند و در یک کلام به نظر هگل، ارزش جنگ ارزشی است تاریخی