پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

ابلیس کوچک

موجود
100,000 تومان
برگشت به مجموعه: کتاب رمان

کتاب ابلیس کوچک نوشته فهیمه رحیمی
توضیحات

کتاب ابلیس کوچک نوشته فهیمه رحیمی

باید می گذاشت برود! همانطور که همیشه امده بود؛بی هیچ خبر و نشانی از خود .اما وقتی رویرویش سبز شد لحظه ای مات و مبهوت نگاهش کرد، آنچه را که چشم می دیدعقل باور نمی کرد،نفس اش قطع شد و بخوبی احساس کرد که قلبش از طپش باز ایستاده است . پیشتر تصور می نمود،که خود را برای رویارویی با چنین صحنه ای آماده کرده است و شوکه نخواهد شد،ولی اکنون می دیدکه این تصور خیالی بیش نبوده است.درست در یک لحظه ،تمام پندارها یش نقش بر آب شدند،خود را باخت .اینک او را می دید که روبرویش ایستاده بود،ساکت و معصوم ؛گویی برای اولین بار است که او را می بیند ،با همان نگاه صادقانه و همان صورت محج.ب که سرخی شرم گلگونش ساخته. برلبش تبسمی نیست،یعنی هیچ نیست؛اما چرا....نگاهش حرف می زندآنگونه که پنداری ،هم اکنون او را در دریایی از کلمات غرق خواهد کرد.باید خود را از آنموج بلند سهمگین مصون بداد و اجازه ندهد که مغلوبش سازد احساس می کرد اوراق روی میز به پرواز درآمده اند ،روی هر برگ کلمه ای درشت و خوانا به چشم می خورد،توبیخ ،ملامت،سرزنش،افسوس و یک علامت بزرگ چرا؟.بی اختیار به خود پاسخ دادنمی دانم! از خود پرسید :آیا او می داند؟ صدایش در اعماق وجودش پیچید،اما از لبانش آوایی برنیامد. به خود قبولاندکه مقصر اوست و هود را تبرئه کرد.من نمی توانم برنجانمش،نه!ابدا،هرگز! اما او؟بااطمینان از خود به او نگریست.همچنان ایستاده بود و تکان نمی خورد،محکم و استوار .چرا متزلزل نیست؟ نکند که می داند بردبا اوست!احساس خفگی کردو براستی خود را مغروق دانست.به سختی روی از او برگرداند و به پنجره خیابان نگریست. او همچنان که ایستاده بود ،آرام زمزمه کرد :اجازه می دهی بنشینم؟

نظرات

برای این محصول هنوز نظری ارسال نشده است.