کتاب از میان صنوبرهای سیاه اثر جوزف بویدن ترجمه محمد جوادی
درونمایه این رمان زندگی سرخپوستان کانادا است . در مقابل با شهرنشینی در جهان امروز و تلاش و مبارزه برای حفظ آیینها و سنتهای گذشته. این رمان، با توصیفهای زیبا و روان، و گاه مبهم از شخصیتها و فضای داستان، ذهن خواننده را طوری درگیر خود میکند كه او مشتاقانه داستان را دنبال خواهد كرد. چشمهایم باز است. سعی میکنم آنها را باز نگه دارم و این سختترین کار دنیا است. چشمهای ماریوس هم باز است... به همدیگر خیره شدهایم. میخواهم سرم را بچرخانم تا چیز دیگری ببینم، اما نمیتوانم. سیاهی، روی برف، اطراف ماریوس را دربرگرفته است. متوجه میشوم خون است. چشمهایم دیگر رنگ را تشخیص نمیدهد. به چشمهایش خیره میشوم. چیزی در درونم مرا مجبور میکند آنها را ببندم. سعی میکنم با آن مبارزه کنم، مبارزهای در برابر خواب سنگین...