پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

تپه های سبز آفریقا

موجود
100,000 تومان
برگشت به مجموعه: کتاب رمان

کتاب تپه های سبز آفریقا نوشته ارنست همینگوی
توضیحات

کتاب تپه های سبز آفریقا نوشته ارنست همینگوی

نشسته بوديم توي كمين گاهي كه شكارچيان « واندر اوبو » كنار نمك ليس با شاخ و برگ درختان ساخته بودند كه صداي كاميون را شنيديم. اول خيلي دور بود و كسي نمي دانست چه صدايي است. بعد صدا بريد و ما خداخدا كرديم چيزي نباشد، يا فقط باد باشد. بعد كم كم نزديك تر شد، و ديگر حرف نداشت، بلند تر و بلند تر، تا با سروصداي گوش خراش و بلند انفجارهاي نامنظم از پشت سر ما رد شد و رفت تا از جاده بالا برود. يكي از دو ردياب، كه اطواري بود، از سر جاش پا شد. گفت: «تمام شد.» دستم را روي دهانم گذاشتم و بهش اشاره كردم سرش را بدزدد. بازگفت: «تمام شد.» و دست هاش را از هم باز كرد. هيچ وقت ازش خوشم نمي آمد و حالا كمتر ازش خوشم مي آمد. زير لبي گفتم: «بعداً.» مكولا سرش را تكان داد. كله تاس و سياهش را نگاه كردم و او صورتش را كمي چرخاند، جوري كه من موهاي باريك چيني وارش را كه كنار لبش بود ديدم. گفت: «خوب نيست، هاپانا موئوزوري. » بهش گفتم: «يك كمي صبر كن.» باز سرش را پايين برد تا از بالاي شاخه هاي خشك پيدا نباشد و ما توي گرد و خاك آن گودال نشستيم، از بس كه تاريك بود مگسك جلوي تفنگم را نمي توانستم ببينم، اما چيز ديگري نيامد. ردياب اطواري بي صبر و قرار بود. كمي قبل از آن كه هوا تاريك شود، زير لبي به مكولا گفت كه حالا براي شكار دير است.

نظرات

برای این محصول هنوز نظری ارسال نشده است.