کتاب در گریز گم می شویم نوشته محمد آصف سلطان زاده
مجموعه داستانهاي كوتاه در گريز گم مي شويم : دو برادر افغاني ساكن ايران هستند و چندي پيش خبر مرگ مادر را دريافت كرده اند و پسر مي داند پيك جديد خبر مرگ پدر يا برادرش را دارد . دو تايي پشه : مرد در دست عده اي از سربازها اسير شده فرمانده سر جانش با او بازي ورق مي كند . دپ شاهانه : آن قدر گرسنه اند كه مرد بچه هايشان را براي فروش به بازار مي برد . دريا...دريا : مرد تير خورده و در حال مرور خاطرات كودكي است . ما همگي گم شده ايم : زن و مرد عاشق همند ولي وقتي مرد تير مي خورد براي تامين پول دكتر و غذا زن چاره اي ندارد جز .... بابه مداري : شعبده بازي كه تانك را غيب مي كند . داماد كابل : پسر آن روز داماد است ولي عمويش به عروسي اش نيامده و او همراه با ساقدوشش مي روند تا عمو را بياورند . ... تامزار : مرد وصيت كرده بعد از مرگ او را در مزار شريف خاك كنند .