پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

صنم

موجود
100,000 تومان
برگشت به مجموعه: کتاب رمان

کتاب صنم نوشته مهسا طایع
توضیحات

کتاب صنم نوشته مهسا طایع

نور ماه ، اتاق را سايه روشن كرده بود . زيبايي حيرت انگيز ماه ، راحله را به سوي پنجره كشاند ، و او لحظاتي به نظاره ايستاد.با تك ضربه اي كه به در نواخته شد ، افكار سرگردان او در هم ريخت و لحظه اي بعد قامت بلند پدرش را ديد كه در استانه در ظاهر شد . به سويش لبخند زد و او را دعوت به نشستن نمود. اقاي ايماني به دخترش كه اكنون در مقابل او نشسته بود خيره شد . راحله خوب مي دانست كه پدر براي چه به اتاقش امده است ، سرش را پايين انداخت و خود را به مرتب نمودن چين هاي دامنش مشغول كرد . آقاي ايماني سكوت را شكست و در حالي كه لحني ملايم و غمگين به كلامش داده بود ، گفت : - دخترم ! بلاخره تصميمت رو گرفته اي يا نه ؟ تا وقتي كه خيال من و مادرت از طرف تو اسوده نشه ، نمي تونيم به هلند بريم . راحله چشمان در اشك نشسته اش را به پدر دوخت و به ارامي گفت : - ولي پدر ، من بعد از مرگ سعيد به هيچ مرد ديگه اي فكر نكردم ، نمي تونم هيچ كس رو به جاي او قرار بدم ! اقاي ايماني سيگاري از جيبش در اورد و ان را گوشه لب نهادو گفت : - مي دونم برات خيلي سخته ، از علاقه تو به سعيد همه اگاه اند، تو چهار ساله كه گوشه اين اتاق نشستي و اشك ريختي ، ولي آخرش چي ؟! تو هنوز جووني... ، تازه صنم هم پدر مي خواد، ولي اگر ديرتر اقدام كني ، سن او بالاتر مي ره و وجود يك غريبه رو به سختي نمي تونه تحمل كنه . راحله دسته اي از موهاي بلندش را كه بر روي پيشاني لغزيده بود ، كنار زد و گفت : - پدر جان شما مطمئنين كه صنم... ! راحله نتوانست بيشتر ادامه دهد و دوباره سكوت كرد اقاي ايماني اهي كشيد و گفت : - دخترم خوب فكراتو بكن ببين از اين سه تا خواستگار ، كدام يك مي تونند شوهر خوبي براي تو و پدر مهرباني براي صنم باشن ! اين را گفت و راحله را با دنيايي از غم و اندوه تنها گذاشت.

نظرات

برای این محصول هنوز نظری ارسال نشده است.