کتاب من و سهراب دریا بندری که به دست نجف دریابندری نوشته شده است.سهراب برای خود یک کیس ه ی کوچک داشته که چهار عدد موز و یک بسته پاستیل رنگارنگ داخل گذاشته است. یکی از موزها را از کیسه در آورده و پوست میکند. در مقابل ما یک مرد جوان نشسته است با وزن کم و بیش صد و پنجاه کیلو و چهره اش همانند یک پسر هجده ساله است. شلوار جین تقریبا کهنه و تیشرت سفید بر تن دارد . لباس به تنش چسبیده و انگار که تنگ است. و لباسها را برتن کرده و بعد او را با تلمبه باد نموده باشند. موهایش را نمره ی چهار ماشین زده اما دور گوشهای خود و پشت گردنش را بلند گذاشته است.لابد مد شده است. کفش ورزش بر پایش است و هر یک به اندازه ی یک خربزه اصفهان می باشد. هر اندازه تماشایش میکنم متوجه نمی شوم که چند سال دارد. زنی همراه او است با قد بلند و باریک اندام است.دست و پای بسیار بلندی و استخوانی و صورت کشیده دارد و عینک بزرگ دسته فولادی بر چشم و موهایش را زرد زعفرانی نموده است. موهای او صاف و بلند بر روی شانهها و پشتش ریخته شده و تا نزدیک گودی کمرش میرسد. لا به لای موهایش سیاه است. زن از این بلند قدتر و لاغرتر من ندیدهام. آیا این زن آن مرد و پسر چاق می باشد.تنها یک چیزشان به هم می خورد که هر دو پشت سر هم سیگار میکشند.برای خرید کتاب من و سهراب دریا بندری با ما تماس بگیرید.