کتاب ولگردان اثر ماکسیم گورکی
اين نمونه جمع شده در هرآينه شعر ولگردي است نوشته دوران جواني گوركي . در «كاناوالوف»، گوركي را درخدمت يك نانوا ميبينيم؛ او در آنجا با يكي از آن ولگردهايي آشنا ميشود كه در وقت مقتضي فيلسوف است و چند ماهي به او خمير كردن نان را ميآموزد. در «مألوا» ، پري دريايي به نام سرتسكا ، با زيبايي خود دو روستايي را مسحور خود ميسازد؛ پدر و پسري كه به ساحل آمدهاند تا كار بيابند. اما سرتسكا ولگرد زيبا و نيرومندي به نام مالوا را مجبور ميكند كاري كند كه پدر و پسر به يكديگر حسادت كنند؛ حال آنكه مالوا با آن پري دريايي ميگريزد. «چلكاش»، كه به راستي چون هركول نيرومند است، قاچاقچياي است كه روستاييي در جستجوي كار را ميترساند و در عين حال مجذوبش ميسازد. چلكاش آن روستايي را واميدارد تا او را در سفر دريايي خطرناكي كمك كند كاري كه به خوبي پايان مييابد و سود زيادي عايد قاچاقچي ميكند. مرد روستايي، خيره از ديدن آن همه طلا، ميكوشد. «همراه من» ماجراي ولگرد ارمنيي را نقل ميكند كه خود را شاهزاده قلمداد ميكند. گوركي او را تحت حمايت ميگيرد و به همراه او با ماجراهاي بيشماري روبرو ميشود و بيهيچ پولي به تفليس ميآيد ...