کتاب کالکی نوشته گور ویدال ترجمه فریدون مجلسی
«پس از پايان!» از كجا بايد آغاز كرد؟ از زماني كه نخستين جمله را نوشتم يك هفته گذشته است. اينك در پشت ميز بزرگ كابينه در كاخ سفيد نشسته ام. از من درخواست شده است كه روايت خود را از آنچه گذشت بنگارم. همچنين از من خواسته اند كه از بهترين و نزديك ترين دوست مورخان يعني پس گويي(يا تحليل و درك واقعه پس از وقوع) بپرهيزم، كار ساده اي نخواهد بود. دقايقي چند به بيرون پنجره خيره شده بودم... ویدال در کتاب کالکی کلمه ای هندی است و نام آخرین تجلی الهی هندو، در صورت انسانی، مثل سایر خدایان هندو. بر اساس باور هندویان، این آخرین تجلی، به عنوان منجی در زمانی ظهور خواهد کرد که ظلم و جور جهان را فرا گرفته باشد. قهرمان این کتاب که جوانی روان پریش از سربازان جنگ است، با ربودن نوعی میکروب که فقط خودش را در برابر آن مصون میسازد، نسل بشر را در کره زمین منقرض میکند. فریدون مجلسی میگوید: «گور ویدال وحشت از سلاحهای کشتار جمعی را در این کتاب میآفریند. کالکی یکی از نقاط اوج انتقاد او از مسیری بود که امروز بشر در آن پیش میرود.» آقای مجلسی در پاسخ به این سوال که چه شد که به آثار گور ویدال علاقه پیدا کرد میگوید: «کتاب» آفرینش «نخستین کتابی بود که از او خواندم و دیدم که با نویسنده متفاوتی طرف هستم. راوی داستان کورش سپیتمه نام دارد و ویدال او را نوه زرتشت قرار میدهد که مادری یونانی دارد و کاهن زاده است. او در شوش در دربار خشایارشا مهمان است و بعد به دلیل آشنایی زبان و فرهنگ هلنی در اوج دوران شکوفایی فلسفی یونان به یونان سفر میکند و با دیمکریتوس و فلاسفه دیگر یونانی دیدار میکند و سپس به ایران برمی گردد.» فریدون مجلسی میگوید: «جالب این است که علت انتخاب این تاریخ به خشایارشا این است که همزمان است با دوران سیذارتا (بودا) در هند و کنفسیوس (معلم بزرگ در چین) و ویدال در قالب ماموریتی از سوی خشایارشا سپیتمه را نزد بودا و کنفسیوس میفرستد و در قالب این کتاب یک مطالعه تطبیقی و مقایسه ای بین افکار هلنی، زرتشتی، بودایی و اخلاقیات کنفسیوسی در کتابش صورت میدهد که شاید شاهکار او باشد.» آقای مجلسی میگوید: «من بخشی از این کتاب را ترجمه کرده بودم که با دیدن ترجمه چاپ شده ای از آن، که ترجمه خوبی هم بود، از ادامه ترجمه منصرف شدم.» به گفته او «نکته مهم این است که گور ویدال در نوشته های خود عملا به تجزیه و تحلیل سخنان هرودوت، تاریخ نویس یونانی میپردازد و نظرات او را که با غرض ورزی همراه بوده مردود می شمارد» او ویژگی گور ویدال را این میداند که غیرجانبدارانه و بی طرفانه به مسائل تاریخی پرداخته است. آقای مجلسی قلم گور ویدال را «شیرین» توصیف میکند و میگوید: «هنگام ترجمه میگفتم که آیا توانایی داری که زیبایی این نثر را به زبان خودت هم منتقل کنی؟» فریدون مجلسی میگوید جز نویسنده کتاب، شاید مترجم آن کتاب، بیش از هر کس دیگری وارد عمق کتاب شود چرا که کلمه به کلمه و پابه پای نویسندهاش پیش میرود. «با گور ویدال نوعی احساس نزدیکی داشتم و با شنیدن خبر مرگش انگار کسی از نزدیکانم درگذشته بود. با او انس داشتم هرچند که هیچ گاه او را ندیدم. انگار که همزبانی را از دست دادهام.»