کتاب دیروزهای ما اثر ناتالیا گینزبورگ
نویسنده گینزبورگ با اسم اصلی له او در ۱۴ جولای ۱۹۱۶ در خانوادهای با گرایشهای سیاسی در شهر پالرمو ایتالیا متولد شد. تحصیلات ابتدایی خود را نزد خانواده آموخت و دوره کودکی و نوجوانی را در شهر تورینو که دارای اهمیت فرهنگی بود گذراند.از کودکی شعر میسرود، اما بعد به داستاننویسی روی آورد. پس از تحصیلات دبیرستان، وارد دانشکده ادبیات شد اما چندی بعد، آن را نیمهتمام گذاشت. در سال ۱۹۳۸ با «لئونه گینزبورگ» روزنامهنگار سیاسی، مقالهنویس، مترجم روسیالاصل و از بنیانگذاران انتشارات «اینائودی» ازدواج کرد و نام خانوادگی گینزبورگ را از او به یادگار گرفت. لئونه به عنوان روشنفکر و مبارز ضدفاشیسم، تاثیری بسزا در شخصیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ناتالیا ایفا کرد.گینزبورگ با شروع جنگ جهانی دوم، به همراه شوهر، به «ابروتز» تبعید شد که بخشی از خاطرات این دوره در داستان کوتاه «زمستان در ابروتز» نقش بسته است. گینزبورگ در سال ۱۹۴۲ نخستین کتاب خود را تحت عنوان «جاده ای که به شهر میرود» منتشر کرد و به دلیل محبوس بودن اکثر اعضای خانواده، نام مستعار «الساندراتور نیمپارته» را مورد استفاده قرار داد. تبعید در سال ۱۹۴۴ به پایان رسید، اما فعالیت جدید لئوونه موجب حبس دوباره او شد و در زندان «رجیناچلی» جان خود را از دست داد. ناتالیا در سال ۱۹۵۲ با «گابریل بالدینی» استاد زبان انگلیسی در دانشگاه رم ازدواج کرد، اما همواره عشق به لئونه در سینه او جاودانه باقی ماند. این نویسنده که مدتها مورد بی مهری منتقدین قرار داشت، در سال ۱۹۶۳ با نگارش «الفبای خانوادگی» و کسب جایزه «استرهگا» نظر آنان را متوجه خود ساخت. الفبای خانوادگی، شرحی از ظهور و سقوط فاشیسم است که همچون دیگر آثارناتالیا از واقعیت روزمره زندگی خود و اطرافیانش بهره میگیرد. او در سال ۱۹۶۶ از همسر دومش جدا شد. در سال ۱۹۷۳ با رمان «میلکه عزیز» که داستان آن از طریق مراسلات فرزند و مادر پیگیری میشود، به موفقیت تازهای دست یافت. این طرح در داستان «شهر و خانه» نیز مورد استفاده قرار گرفته است. گینزبورگ در آخرین اثر خود به نام «سه رنا کروز» به شرح مستند ماجرای کودکی فیلیپینی میپردازد که توسط زوجی ایتالیایی به فرزندخواندگی پذیرفته میشود. در آثار گینز بورگ، موضوعات، روابط و شخصیتها غالبا به یکدیگر شبیهاند و همه آنها از زبان زنی جوان که راوی وقایع پیرامون خود است روایت میشود. اما در داستان «تمام دیروزهای ما» از شیوه سوم شخص بهره برده است. این راویان، بسیار کمگویند و از تحلیل خود یا واقعیتهای اطراف خود میپرهیزند و فقط به بازگفتن حوادث به طریقی پی در پی بسنده میکنند.