کتاب کیخسرو فرزند اسب نوشته محمدرضا یوسفی
«كيخسرو فرزند اسب» رماني دربارهي كيخسرو به روايت اسب سياوش است. در اساطير و حماسههاي ايراني و شاهنامه فردوسي، كيخسرو پسر سياوش و فريگيس(فرنگيس) و نوه كيكاووس و افراسياب و يكي از نامدارترين شهرياران و دلاوران است. واژه كيخسرو به معني «شاه نيكنام» است. كيخسرو در عدالت و شهامت سرآمد شاهان ديگر كياني ميباشد و به نسبت از كيكاووس خوشنامتر است. زيرا كيكاووس در شاهنامه اعمالي موذيانه (از قبيل ندادن نوشدارو به رستم براي بهبودي سهراب) انجام ميدهد اما كيخسرو به عنوان پادشاهي عادل و شجاع باقي ميماند. در شاهنامه و همچنين متون پهلوي كيخسرو نمادي از يك شاهنشاه آرماني است. دستور مرگ سياوش را افراسياب صادر ميكند و كيخسرو انتقام پدر را از افراسياب ميگيرد. ...فرنگيس سرش را تاب داد. نفسي تازه كرد و زين را دو دستي به سينه فشرد. اسبش با موجها رفت. سپاهيان به رود نزديكتر ميشدند، ميتاختند... شبرنگ شيهه كشيد و چون نهنگي سر از ميان موج ها بيرون آورد، كيخسرو درفش كاوياني را ديد. از آن سو كشتي افراسياب و كرجيهاي دور تا دور آن سراسيمه با موجها ميآمدند...