کتاب تحقیقی در فلسفه علم اثر محمد تقی جعفری
این جملۀ بسیار مشهور ویکتور هوگو: «کدام موضوع است که بشود خود را از زیر ذرّهبین فلسفه کنار بکشد»، چنان واضح و روشن است که میتواند در ردیف قضایای بالضرورة راست و بدیهی تلقی شود. تردیدی نیست که جهان، بدون فلسفه هم جهان است، و بود و نبودِ فلسفهها تأثیری در ماهیتِ وجودی و نحوه «هستی»ها نمیگذارد، چرا که جهان با اتکاء خویش به بنیادِ پایانناپذیری به نام «حیات» که از محلی اعلا سرازیر میشود و به حقیقتِ مطلقی به نام «خداوند» مستند است، همچنان پابرجا بوده و مسیر خویش را طی خواهد نمود و در این میان، «فلسفه» رابطی است که در حدّ یک «چشم» و یک «زبان»، روایت خویش را از دیده و شهودِ خود مطرح میکند و در حقیقت، خیزشِ ذهنیِ انسان برای شناختِ مبادیِ هستی است. همانگونه که عرفان خیزشِ قلبیِ انسان برای تحققِ این شناخت-یعنی گردیدن-است و اگر نتوان در ماهیت عرفان به لحاظ عینی و صیرورتی بودن مناقشه کرد، در فلسفه این امکان وجود دارد. بیجهت نیست که شناختِ شناخت و دانایی یافتن به دانایی و بحث و تمرکزِ جدّی در فلسفه علم، آن اندازه دیر صورت گرفته است که بتوان دیرهنگام بودنش را از نقصهای تاریخیِ حیاتِ فلسفه بشری محسوب کرد. فلسفه علم از جمله مباحث جدیدی است که تاکنون کمتر در کشور ما مورد توجه بوده است. علامه جعفری که جزو سرآمدان علوم انسانی و علوم اسلامی معاصر ماست جزو پیشگامان این علم در ایران است که نظرات خویش را در خصوص فلسفه علوم مطر می کند. تعریف علم و جریان تفکیک علوم از فلسفه و صدها موضوع دیگر که در دانش نوظهور فلسفه علم مورد بحث قرار می گیرد، در تحقیق استاد نیز مورد اشاره قرار گرفته، طی سی و دو بحث، یک به یک کالبد شکافی شده است . تمایز علوم از همدیگر و دسته بندی جدیدِ بدیهیات در قالب قضایای بالضروره راست، از دیگر مباحث این کتاب است.