شش جلدي ؛ شرح حضرت بحرالعلوم...در مدت زمان چندين دهه كه افتخار حضور داشتن در ضيافت حضرت خداوندگار مولانا را داشتم كمتر نوشته هایی بود كه در باب زندگاني و آثار حضرت ايشان نگاشته شده باشد كه مجال مطالعه و يا حتي تورق آن حاضل نشده باشد . تا آنكه در فراسوي ايران در مجلس شرح و تفسير مثنوي ، سخن از شرحي رفت كه برايم نااشنا بود و پس از پيگيري هاي مستمر و در مراجعت به ايران آن را يافتم . دليل مظلوميت اين شرح عرفاني و دورماندن آن از چشم محققين ، خط بسيار نازيبا ، چاپ ناپسند و پريشاني شرح وحواشي آن بوده است . پس از چندي كه با اين اثر مشغول بودم ، دريغم آمد آن را بصورتي آراسته در اختيار علاقه مندان به آثار عرفاني قرار ندهم و با اين عزم با برخي از اساتيد از جمله استاد زرين كوب و دكتر سلماسي زاده و ديگران رايزني نمودم كه برخلاف تصورم اكثراً ، فقط نام اين شرح برايشان آشنا و آن را رويت نكرده بودند وبسيار مشتاق مطالعه آن بودند . درجايي خوانده بودم كه استاد فروزانفر در زمان نگارش شرح مثنوي خود ، كتاب شرح بحرالعلوم را پيش رو داشتند . حال به چه دليل حضرت ايشان با شاگردانشان در باب آن به بحث نپرداخته اند ، خود پرسشي است بي پاسخ . چرا كه هرازگاهي در شرح ايشان با نام بحرالعلوم روبرو مي شويم وبيشتر به احاديث مثبوت در آن انتقاد نموده اند ، ولي در موارد عرفاني و تطبيقي آن با آثار ابن عربي به بحث و نظريه پردازي نپرداخته اند .