کتاب خطای دکارت اثر آنتونیو داماسیو ترجمه رضا امیررحیمی
عاطفه داشتن،فکر و ذهن آدم كتاب حاضر نوشتهاي فلسفي نيست بلكه اثري است درباره مغز و بدن، عواطف، عقلانيت و تصميمگيري و مباني عصبي آنها. خواهيد پرسيد اين مفاهيم چه ارتباطي به دكارت و اشتباه او دارد. شرح مفصل، دقيق و علمي آن بر عهده آنتونيو داماسيو دانشمند عصبشناس پرتغالي - آمريكايي است كه با توضيحات علمي و روشنگر خود به ما ميگويد، دكارت با انديشه دوآليستي يا دوگانهانگاري خود مرتكب چه خطاي بزرگي شده بود موضوع مهم در رواندرمانی بیماریهای روان/تنی دقیقا در این است که به بیمار کمک شود این موضوعات و معضلات نهفته در بیماری خویش را درک و لمس کند و یاد بگیرد، «زبان جسم» خویش را و تمنای نهفته در بیماری خویش را بفهمد و این خواستها را به شیوه بالغانه و نویی بیان کند و روابط و جهانش را در حد توانش تغییر دهد. این شیوه رواندرمانی همزمان از امکانات ترکیب «دارودرمانی» و «رواندرمانی فردی، گروهی» برای ایجاد تحول کمک میجوید.یعنی به شیوه چندفاکتوری به موضوع نزدیک میشود. شیوهای که هرچه بیشتر در کلینیکهای پسیکوسماتیک جای خویش را باز میکند و رواج مییابد. شیوهی بالا، روانکاوی کلاسیک «روانشناسی من» و نسل دوم «روانشناسی خود»، با وجود چیرگی بر برخی خطاهای تفکر دکارتی و برتری جسم بر روان، اما باز هم اسیر متافیزیک مدرن و دوالیسم روح/جسم باقی میمانند. ازینرو در روانکاوی و فلسفه و به ویژه در فلسفه پسامدرنی و جسمگرایانه، در سی و چهل سال اخیر نگاهی نو در حال رشد است که در پی عبور از این متافیریک مدرن و خطای دکارتی و در پی دیدن جسم به سان یک «جسم واحد» است. این نگاه نو در خویش نگاههای مختلف از نگاه جسمگرایانه نیچه در فلسفه و ویلهلم رایش در روانکاوی و سپس نگاههای پسامدرنی چون روانکاوی لکان، نگاه جسمگرایانه و ماتریالیستی دلوز/گواتاری و تحقیقات علوم نویروبیولوژیک چون نظرات آنتونیو داماسیو را در بر دارد. میان این نگاهها نیز طبیعتا در عین پیوند اختلاف نیز وجود دارد، مانند اختلاف نظرات میان لکان و دلوز. اما میتوان خطوط کلی را دید که در واقع در حال تغییر کل فرهنگ غرب و نوع نگاه به «جسم و جهان» هستند...