کتاب درس های بزرگی که در سیبری آموختم اثر اندرو بینکوفسکی ترجمه منصوره فتاحیان
در این کتاب آمده است که عشق ، امید ، استقامت ... اندرو بینکوفسکی در سن پنج سالگی با خانواده اش در سیبری تبعید می شود. علیرغم اینکه تجربه های دوران کودکی اندرو بسیار دردناک و مشقت بار است ، او بر آن سختی ها غلبه می کند و جان سالم به در می برد و تبدیل به روان درمانگری بزرگ می شود. در سیبری ، گذشته از تمام شرایط سخت و ناهمواری که داشتیم ، درون چرخه خانواده احساس عشق و امنیت می کردیم. ما به یکدیگر عشق می ورزیدیم و هر یک خود را متعهد می دانستیم که برای بقای دیگران هر کمکی از دستتان برمی آمد انجام دهیم. جسارت پدربزرگ ، مادربزرگ ، مادرم و ایمان آن ها به نجات و رهایی شگفت انگیز بود. بنابراین از آن سیبری غم زده ، بی آب و علف و نامساعد برای زندگی ، آموختیم که عشق ، جسارت و ایمان عناصری هستند که ترس را شکست می دهند.