مك اينتاير از آن دست متفكراني است كه در پي بازيابي حكمت و فلسفه باستان و قرون وسطي براي جهان معاصر بوده است تا با ارائه تصويري متناسب با آن، به مدد انديشههاي ماركس، سنت توماس و ديگران، نقد كاملي از مشكلات مدرنيته عرضه كند. مك اينتاير او از پيروان اخلاق فضيلتمدارانه است. به نظر او، فلسفه سياسي و اخلاقي معاصر تركيبي است از تكههايي ناسازگار از اخلاق خداگراي يهودي ـ مسيحي كه به شدت سكولاريزه شدهاند. ازاينرو، اين نظام اخلاقي از درون ازهمگسيخته و، به لحاظ نظري، غيرمنسجم است. مكاينتاير در جستوجوي تكههايي از اخلاق است كه در جوامع بهدورمانده از دنياي مدرن ديده ميشود. چون اين نظامها ميتوانند مفاهيم يكديگر را بازخواني كنند، لذا امكان توافق يا اختلاف در آنها ممكن است؛ زيرا توافق و اختلاف عقلاني تنها در چارچوب و پارادايم ثابت ممكن است. بر اساس اين نظريه، روششناسي او در فلسفه اخلاق، مراجعه به تاريخ و فلسفه است. او نظريهاي را برتر ميداند كه بتواند نقاط ضعف و قوت روشهاي ديگر را بهخوبي تبيين كند.