کتاب نازنین من اثر گرترود هایدگر ترجمه مهشید میر معزی
... من يك زندگي بسیار ارزشمند در پيش روی خویش دارم كه در آن مي توانم خود را كاملاً وقف مشكلات خود كنم و تو هم در كنار من هستي، و وقتي در كنار من هستي، و وقتي از سرزمين دور با سوالات بزرگ خسته از راه مي رسم، آرامش به من هديه مي كني... ... تمام اين روابط زندگي طوري هستند كه مي توانم هرلحظه آنها را دور بريزم بدون اينكه كوچك ترين نقضاني در زندگي معنوي خود حس كنم، شكافي آنها را از تاثير رواني كه عشق تو برايم دارد جدا مي كند... مارتین هایدگر و همسرش الفریده هایدگر در نامههایی که طی ۵۵ سال برای همدیگر نوشتهاند از احساسات شخصیشان نسبت به هم در طول همه این سالها سخن گفتهاند. همواره زندگی شخصی و احساسات خصوصی مردانی که با اعتقاد و آرمان زندگی میکنند دستاویز بحث و گفتوگوهای فروانی در مجامع فکری بوده است. درباره هایدگر هم حرف و حدیث فراوان است، اما این کتاب به زاویهای میپردازد که احساسات او را نمایان میسازد. خواندن این نامهها علاوه بر نمایش دشواریهایی که این دو در طول زندگی داشتهاند، نشان میدهد که آدمی مثل هایدگر از چه حس لطیف و نمناکی برخوردار بوده و چه عشق عمیقی نسبت بههمسرش داشته، اگر چه این عشق مانع نمیشده که به او خیانت هم بکند و حتی در نامههایش توضیح میدهد که چرا یک اندیشمند نیاز دارد تا تجربههای عشقی گوناگونی داشته باشد و این البته از عشق او بههمسر و خانوادهاش چیزی کم نمیکند. اما نامههای همسر او نیز مملو از لحظات و تعابیر وبیانهای عاشقانه است، اگرچه نامهای که پسر هایدگر پس از مرگ مادر منتشر کرده، تونالیتهای از خاکستری بر سپیدی این عشق مینشاند. پسر هایدگر در این نامه که در انتهای کتاب آمده میگوید که مادرش به او اعتراف کرده که او پسر هایدگر نیست، بلکه محصول رابطه او با شخص دیگری، که نام او در کتاب رفته و من فراموش کردهام، میباشد و البته از او قول گرفته تا زمان حیات مادر همچون رازی برای خود نگه دارد. بههر حال کتاب سرشار از لحظههای ناب و منحصر بهفردی است که برای علاقمندان فلسفه و فلاسفه، زنگ تفریح شیرینی است. هایدگر در سال ۱۹۷۶، در سن ۸۷ سالگی درگذشت و الفریده نیز ۱۶ سال بعد یعنی در سال ۱۹۹۲ در سن ۹۹ سالگی درگذشت. این زن و شوهر عاشق و جفاپیشه پس از مرگشان در یک منزل آرمیدهاند.