پیدایشِ نازیسم چگونه ممکن شده است؟ این پرسشی مهم است: اساتید و آموزگاران جهان مکرراً، و بهحق، از نازیها بهعنوان نمونهای بارز از شر یاد کرده اند. نازیها بهغایت ویرانگر بودند، در دوران حکومت دوازدهسالهی خود جان ۲۰ میلیون آدم را گرفتند. اگرچه مهلکترین رژیمِ قرن بیستم نبودند: ژوزف استالین و دیگر دیکتاتورهای کمونیست اتحاد شوروی ۶۲ میلیون نفر را کشتند. در چین، مائو تسهتونگ و دیگر کمونیستها ۳۵ میلیون نفر را به کشتن دادند. نازیها بیش از ۲۰ میلیون نفر را کشتند و بیتردید اگر شکست نمیخوردند میلیونها نفر دیگر را هم از دمِ تیغ میگذراندند.پس مهم است که درس بگیریم و آن را آویزهی گوش کنیم. نازیها، پس از آنکه در سال ۱۹۳۳ با ابزار دموکراتیک و در چارچوبِ قانون به قدرت رسیدند، بهسرعت آلمان را به دیکتاتوری تبدیل کردند. آنان شش سالِ تمام توانِ خود را صرف تدارک جنگی کردند که در سال ۱۹۳۹ آغاز شد. نازیها در طولِ این جنگ، که تمام منابع انسانی و اقتصادی را در جهتِ مقاصد نظامی بسیج کرد، منابعِ عظیمی را صرف تلاش برای قلعوقمع یهودیها، کولیها، اسلاوها و دیگران کردند. دیکتاتوری داخلی، جنگ بینالمللی و هولوکاست، همه دهشتناکاند. اما درس تاریخ در اینجا دقیقاً چیست؟ چطور یک کشور متمدنِ اروپایی خود و جهان را دچارِ چنین دهشتی نمود؟