اسپینوزا ، نیچه ، هیوم ، برگسون ، فوکو ، بکت ، اسکیزوکاوی ، لایبنیتس ، فلسطین ، قطعات ، و یک زندگی ... ژیل دولوز فیلسوف فرانسوی است. او با دوری از تفکر متعالی یک فلسفهی بهاصطلاح درونماندگار را بنیان گذاشت و اصول آن را پیرو دانس اسکوتس ، اسپینوزا ، و نیچه نو کرد تا در نتیجه بتواند به نیروهای مثبت ، وافر ، و سازندهی زندگی آریگو باشد. کار او همزمان مبارزه با مفاهیم برآمده از سنتهای گوناگون ساختارگرایی ، پدیدارشناسی ، روانکاوی (فرویدی و لکانی) ، فلسفهی هگلی ، و هایدگری و حتی خود تاریخ فلسفه بود که تا سالها خود زندگی را به نفع مسائل کاذب تقبیح میکردند. به باور او این پروژههای فکری عملا امکانهای واقعی و پرشدت زندگی را به نام ایدهآلهای اخلاقی و تصاویر کاذب اندیشه محکوم میکنند و اغلب توانایی فهم «شدن» یا «صیرورت» در معنای ایجابی ، سازنده ، و مثبت کلمه را ندارند. به همین خاطر دلوز تاریخ فلسفه را «نسخهی اودیپ فلسفه» نامید و به جای آن با الهام از نیچه بر امر غیرتاریخی ، امر نابههنگام ، و امر تکین اصرار ورزید و بدین طریق از دوگانگی امر کلی و امر جزئی که سبقهای دراز در تاریخ فلسفهورزی داشت درگذشت.