کتاب آتش اندر چنگ اثر افضل الدین خاقانی شروانی - مهدی ماحوزی
انتخاب شده ای از دیوان خاقانی شروانی در شروع کتاب شعر . اطلاعاتی درمورد زندگی 'خاقانی شروانی' و شناخت شعر او فراهم آمده است. پس از آن چند قصیده از خاقانی انتخاب شده که با شرح و معنی همراه است. بخشهای بعدی کتاب شامل چند قصیده کوتاه, قطعه, رباعی و غزل است. چون بلبله دهان به دهان قدح برد گویی که عروه باد به عفرا برافکند یــا فاخته که لب به لب بچه آورد از حلق ناردان مصفا برافکند یــا نحوس کید قاطع را ز جهل بر سعود شعریان خواهم فشاند یــا سم گوساله و دنبال گرگ بر سر طور و شبان خواهم فشاند یــا کلاهی کز گیا بافد شبان بر سر تاج کیان خواهم فشاند یــا دم الحیضی که از خرگوش ریخت بر صف شیر ژیان خواهم فشاند یــا غبار لاشۀ دیو سپید بر سوار سیستان خواهم فشاند یــا لعاب اژدهای حمیری بر درفش کاویان خواهم فشاند پس از گذشت بیش از صد سال از اولین چاپ دیوان خاقانی (آن هم در هند) و علیرغم وجود چاپهای متعدد، همچنان اغلاط به نسبت زیادی در این چاپها دیدهمیشود. خاقانیپژوهان هنوز از در دست داشتن یک متن پیراسته محروماند و ناگزیرند پژوهشهای خود را براساس چاپهای دست و پاشکستهی موجود به انجام برسانند. نخستینِ این سه چاپ، دیوان خاقانی شروانی به تصحیح استاد علی عبدالرسولی است؛ چاپی که از پس هفتاد سال هنوز اعتبار خود را حفظ کرده و مورد استفاده خاقانیپژوهان است. رنج فراوان، دقت و ظرافتی که آن مرحوم در تصحیح دیوان خاقانی داشتهاند، ستایش برانگیز است. فضل تقدم را نیز باید برآن افزود. چنانکه از مقدمۀ ایشان بر دیوان دانسته میشود، کار تصحیح دیوان خاقانی را به پیشنهاد دوستشان «علی قراگزلو» و برپایۀ مقدماتی که آن دوست فراهم نموده بود، شروع کردهاند؛ در کنار این مقدمات از سه نسخۀ خطی استاد ملکالشعرای بهار و یک نسخۀ آقای صادق انصاری اصفهانی بهره بردهاند. چنانکه شیوۀ همروزگاران آن استاد (از جمله وحید دستگردی) بودهاست به معرفی نسخههای خطی و ذکر نسخهبدلها در متن نپرداخته و تنها برخی از ضبط های مهم را در حاشیه متذکر شدهاند، بیذکر آنکه از کدام نسخه گرفته شدهاست. همانطور که از مطالعه این دیوان استنباط میشود، در این تصحیح از نسخههای خطی زیادی استفاده شدهاست، چیزی نزدیک به ده نسخه (و شاید بیشتر). در متن عبدالرسولی اغلاط و کاستیهایی دیده میشود، ایشان در این باب نوشتهاند؛ «از خوانندگان انتظار دارم در برخوردن به اغلاط بر ما نتازند، آنچه تصحیح شدهاست، قدر شناسند و بدانند که این مایۀ زحمت که در احیاء این نسخه به عمل آمدهاست سخت جانکاه و طاقت فرسا بوده». افضلالدین بدیل بن علی خاقانی شروانی متخلص به خاقانی (۵۲۰ قمری در شَروان - ۵۹۵ قمری در تبریز) از جملهنامدارترین شاعر ایرانیتبار و بزرگترین قصیدهسرایان تاریخ شعر و ادب فارسی بهشمار میآید. از القاب مهم وی حسان العجم میباشد. آرامگاه او در شهر تبریز است. زادگاه خاقانی آنچنانکه از موارد بسیار در دیوان او و به عبارتهای مختلف برمیآید، شهر شَروان از بلاد قفقاز در شمال رود کُر است و در بسیاری از کتابهای تاریخی و جغرافیایی و تذکرهها نیز شروان به عنوان موطن خاقانی ذکر شده است، و اینکه بعضی از تذکرهنویسان متأخر زادگاه او را بهصورت «شیروان» ذکر کردهاند نادرست است. از موارد متعدد در دیوان او این ابیات را میتوان بهعنوان شاهد نقل کرد: عیب شروان مکن که خاقانی هست از آن شهر کابتداش شراست عیب شهری چرا کنی بدو حرف کاول شرع و آخر بشر است کار عشق از وصل و هجران درگذشت درد ما از دست درمان درگذشت کار، صعب آمد به همت برفزود گوی، تیز آمد ز چوگان درگذشت در زمانه کار کار عشق توست از سر این کار نتوان درگذشت کی رسم در تو که رخش وصل تو از زمانه بیست میدان درگذشت فتنه عشق تو پردازد جهان خاصه میداند که سلطان درگذشت جوی خون دامان خاقانی گرفت دامنش چه، کز گریبان درگذشت