تهران قدیم

کتاب تهران قدیم اثر سعید نفیسی

 ساعت چهار و نیم یک روز هفته آقای نیک سرشت با آقای دستان دبیر دبیرستانها که در راه به لو برخورده است به خانه خود بر می گردد.
ناهید همسرش در اتاق پذیرائی پای رادیو نشسته و چیز می بافد.
بهرام پسر اول با خواهرش فرشته و برادر کوچک بهمن در حیاط بازی می کنند.
نیک سرشت و دستان باهم وارد اتاق پذیرایی می شوند.
نیک سرشت.ناهید جان سلام علیکم. در راه به آقای دستان برخوردم که از دبیرستان بیرون می آمد.
یک ماه می شد که این دوست عزیز دوره مدرسه را ندیده بودم.
به اصرار ایشان را راضی کردم بیایند یکی دو ساعت بتهم باشیم و از خستگی کار روزانه بیرون بیاییم.
تو هم اول دستور چای برای ما بده و بقیه پذیرایی از آقای دستان را به عهده خود می گذارم.
ناهید: البته بروی چشم.باصدای بلند : حسینقلی!حسینقلی! یک جای خوب را برای آقای دستان و آقا و من و بچه ها زود درست کن.بچه ها را هم صدا کن بیایند پیش ما آقای دستان مدتیست انها را ندیده اند.

چند خط فوق برگرفته از متن ابتدای کتاب تهران قدیم جعفر شهری است که تحت نام متن گفتگوی خانوادگی آقای نیک سرشت با آقای دستان درباره تهران قدیم از صفحه یازده تا پنجاه دو ادامه دارد و پس از آن به تصاویر مناظر و مراکز دیدنی تهران می پردازد.تصاویری از قلعه دماوند.شاه عبدالعظیم.تهران در زمان صفویه.بازار تهران.مسجد شاه.مسجد سپهسالار.برج طغرل. شمس العماره. تخت مرمر. سر درباغ میدان مشق قدیم نقاره خانه. و یکی از سقاهای دوره گرد تهران قدیم

خرید کتاب تهران قدیم اثر سعید نفیسی : گفتگوی خانوادگی درباره تهران قدیم نوشته سعید نفیسی سال 1353 انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب