دانلود کتاب شاه طهماسب صفوی اثر عبدالحسین نوایی
خواجه اميربيك مهردار پسر امیر ابراهیم بن امپر زکریا از رجال عهد شاه طهماسب است. نیایش امیر زکریا سالیان دراز در دوران سلاطین آق قویونلو سمت وزارت داشت و مردی بود سخت متنفذ و صاحب عنوان به طوری که چون در سال ۹۰۶ به خدمت شاه اسماعیل در آمد، شاه صفوی مقدم او را سخت گرامی داشت و قدوم وی را کلید فتح آذربایجان خواند و منصب وزارت دیوان خویش به او سپرد. امیر شمس الدین زکریا از خاندان شیخ غیاث الدین محمد کججی است و کجج یا کجوجان از قرای معروف محال مهران رود است در دو فرسخی تبریز . أما جمال الدين امير بيك در نطنز چشم به جهان گشوده و نظر به استعدادی که از خود در تحصیل مقدمات علوم خاصه در فنون حساب و سیاق نشان داده مورد توجه «شاه دین پناه قرار گرفته است به خصوص که در زبان آوری و مجلس آرائی بی نظیر بوده.
در کتاب مجمع الخواص تأليف صادق بيك افشار در ضمن سخن از شاه طهماسب وحدت ذهنش در بدیهه کوئی چند بیتی ذکر شده است که شاه طهماسب آن ابیات را در مدح امير بيك مهر بداهة سروده است و برای من شکی نیست که این اشعار مربوط به همین امير بيك مهردار است. چه گذشته از آن که تشابه اسمی بارز این مطلب را تأیید می کند در تواریخ شاه طهماسب وزیری به نام امير بيك مهر کسی که شاه برایش شعر بگوید نیست و مسلماً كلمه مهردار در نسخه ناقصا به صورت مهر ضبط شده و مترجم محترم جناب آقای دکتر عبدالرسول خیام بود برای حفظ امانت به مین نحو كلمه را ضبط کرده اند.
برای روشن شدن بیشتر این مطلب به نقل اشعار مذکور می پردازد جمال الدین امير بيك به مناسبت تسلطش بر حساب و سیاق و فن دفتر نویسی متصدی دفتر اوارجه بود . دفتر اوار یا به اصطلاح زمان صفویه «اوارجه چنان که از کتب لغت بر می آید دفتری بود که حسابهای پراکنده دیوانی را در آن می نوشتند و به اصطلاح امروز دفتر كل محاسبات بوده است .
امير بيك يك چند در خدمت غازی تکلو از سرداران شاه طهماسب بود، وقتی که غازی خان در بغداد بود و پس از آنکه وی با سمت للگی بهرام میرزا در خراسان حکومت یافت. امير بيك نيز همچنان زیر دست وی به خدمات دولتی اشتغال داشت ولی بعد از خیانت غازی خان در جنگ با عثمانیان و روی آوردن وی به سوی دشمن امير بيك باشرکت خواجہ غیاث الدین على وزارت دیوان شاه دین پناه یافت تا این که در سال ۹۵۷ شاه طهماسب : «بنا بر بعضی حکایات که از او به ظهور رسیده بود وی را از نظر انداخت و وی مدتی گرفتار بود تا از زندان بیرون آمد و مقرر شد که در کرمان ساکن شود. چندی بعد وی وزیر امیر سلطان روملو شد و پس از چندی تولیت آستانه مقدس رضوی نیز ضمیمه خدمات دیگر وی گردید.
در این هنگام نیز از او و بعضى حكایات كه ترك ادب بوده باشد باز بروز کرد و از تولیت آستانه رضوی برکنار شد اما وزارت تمامی خراسان همچنان بدو مفوض بود. وی در همین سمت بود که به شاه طهماسب خبر دادند که او شروع در تسخیر کواکب خصوصاً نیر اعظم که تعلق به سلاطین عالم دارد نموده به اراده آن که شاه دین پناه را تابع خود سازد.»
از آن گذشته سایر کارهای وی را از قبیل : پروردن گوساله زردی بر سطح مرتفع و در برابر آفتاب داشتن و روی خود را آلوده زعفران ساختن و لباس زعفرانی پوشیدن به گوش شاه دین پناه رسانیدند و شاه طهماسب که چونان دیگر مردم زمان خویش مردی خرافاتی بود از این سخنان اندیشناک شده قورچی برای گرفتن وی به خراسان فرستاد . طبق دستور شاه او را در صندوقی نهادند و دستهای او را که در آن صندوق کرده بودند بیرون آوردند و بستند تا بعضی از مقدمات سحر که موقوف بر عقود انگشتان باشد در آن حالت به عمل در نیاورد.
بدین ترتیب او را به قلعه قهقهه بردند و چند سال بعد به قلعه الموت منتقل گردید و هم در این قلعه وی به سال ۹۸۳ در گذشت جمال الدین امیر بيك صرف نظر از وقوف کامل برفنون دفتر نویسی و قوانین حساب و رموز شغل دقیق استیفا و غیر از آشنائی تمام به علم اعداد و تکسیر حروف و تسخیر کواکب، که مورخین عصر صفوی بدو نسبت میدهند در شعر و ادب نیز دستی توانا داشته و چند قطعه و بیتی که از او باقی مانده دارای لطف و انسجامی تمام است. نمونه را به ذکر قطعه ای به اقتضای غزل خواجه شیراز و متضمن بینی از غزل وی مبادرت می رود.
. در این مورد توضيحاً باید اضافه نمود که در هنگام محاصره هرات به دست عبیدالله خان از يك ، خواجه جمال الدین با عنوان وزیر خراسان دفاع از شهر را زیر نظر خود گرفته بود. عبیدالله که طبع شعری داشت نامه ای خطاب به خواجه امير بيك فرستاد و در آن این بیت را نوشت