کتاب پدر آن دیگری نوشته ی پرینوش صنیعی می باشد.قصه درمورد زندگی پسری به اسم شهاب می باشد که در روز جشن به دنیا آمدن بیست سالگیش کودکی خود را به یاد می آورد.شهاب با ناراحتی می گوید که از دوران بچگی او را خنگ صدا می زدند. خانمی که در کودکی وظیفه مراقبت کردن از شهاب را در نبودن مادر به دست گرفته بود به زبانی غیر از زبان مادری وی حرف می زد و شهاب گیج شده بود که به چه زبانی سخن گوید و برای آنکه به نتیجه ای نرسیده بود زبان باز ننموده بود. پسرعمویش خسرو نخستین شخصی بوده که اسم خنگ را به او نسبت داده است. دختر عمویش فرشته این صفت را تایید نموده و از پس از آن نام خنگ روی شهاب به جای مانده است.در اول شهاب باور نداشته که صفت خنگ به او داده اند چیز بدی می باشد و حتی فکر می نموده که خنگی صفت بسیار خوبی است و موجب محبوبیت انسان می شود. آن اندازه درباره ی خنگی شهاب سخن گفتند که شهاب اعتقاد پیدا نمود خنگ است.شهاب از کودکی خود علاقه مند درختی در منزلشان بوده. این درخت در فصل بهار که آنها از سفر جنوب باز می گشتند شکوفه می داد. او در این باور بود که درخت به سبب آمدن آنها گل می دهد. برای خرید کتاب پدر آن دیگری به لینک موجود مراجعه نمایید.
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا