دانلود کتاب معجزه خداباوری: براهینی در تأیید و رد وجود خداوند اثر جی. ل. مکی
موضوع این کتاب خداباوری است؛ دکترینی که میگوید خدایی وجود دارد، به ویژه خدایی که درمرکزیت سنت ادیان توحیدی اصلی از جمله یهودیت، مسیحیت و اسلام فهمیده میشود.به نظر من،در مورد این سؤال که آیا خدایی وجود دارد یا خیر، میتوان و بایستی عقلانیو مستدل بحث کرد، واز آنجا که چنین بحثی میتواند نتایج مشخصی به ارمغان آورد،ارزنده نیز هست. این سؤالی اصیل ومعناداراست، وسؤالی است مهمــ مهمتر از آنکه بخواهیم به طورسرسری یا دلبخواهی در مورد آن موضع بگیریم.نه درست یپاسخ مثبت به این سؤال بدیهی است و نه درستی پاسخ منفی،اما مسئله آنقدر هم مبهم نیست که نتوان روی استدلال و شواهدم ربوطک ار کرد. آموزههای اصلی این خداباوری سنتی به خوبی توسط ریچارد سوئینبرن خلاصه شده است: خدایی وجود دارد که«شخصیبدون جسم (به عبارت ییکروح)است،همه جا حضور دارد، خالق و نگهدارندٔه[وجود و نظم]جهان است، عاملی دارای آزادی است، قادر به انجام همه کار(به عبارتی قادر مطلق)است،همه چیزدان و اکاملانیک است، منشئی برای الزام اخلاقی است، تغییرناپذیر وازلیـ ابدیاست،وجودی استواجب، مقدس و شایستٔهپرستش». به طورکلی،من به پیروی ازسوئینبرن، این توصیفات را تقریبابه معنای حقیقی آنهابرداشت میکنم، گرچه در بعضی جاها قیدوشرطهاو انعطافپذیریهای معقول را در تفسیر مجاز خواهم شمرد
برای خرید کتاب معجزه خداباوری: براهینی در تأیید و رد وجود خداوند نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
گاهی این شک به وجود میآید که آیا ااصلا چنین توصیفاتی میتواند به معنای واقعی کلمه معنادار باشد یا خیر.اما واقعامشکلی در این باره وجود ندارد. ما از آشنایی و شناخت خود و دیگر انسانها میدانیم که یک شخص چیستـ یک شخص به معنای مدرن و معمول آن؛یعنی همانطور که سوئینبرن توضیح میدهد. اگرچه همۀ کسانی که میشناسیم دارای جسم هستند، تصور اینکه شخصی بدون جسم وجود داشته باشد کاردشواری نیست.به عنوان مثال، میتوانیم خود را تصور کنیم که بدون بدن زنده میمانیم، و درحالیکه در وضعیت کنونی تنها به کمک اعضای بدن یا اندامهای تکلم میتوانیم فعلی را انجام دهیم ومنظورخود را تحقق بخشیم، میتوان تصور نمود که بدون این واسطه ها و ابزار جسمانی نیزکارهایمان را انجام میدهیم و اهداف خود را مستقیما ا محقق میکنیم. با دانستن اینکه حضور در یک مکانبه چه معناست، میتوانیم مفهوم روحی راکه همه جا حاضر است،تجسم کنیم.به همین ترتیب،میتوانیم مفهوم خلق چیزی را در جاییکه در آن هیچ چیز نبود نیزمجسم کنیم.میتوان با استفاده ازعبارتهای علی و شرطی یا فرضی،مفهوم تداوم بخشیدن به وجود چیزی راتوضیح داد. اعتقاد بر این است که خداوند تداومبخش جهاناست و بقای جهان فقط از آن روست که خداوند چنین اراده میکند؛ که اگر او چنین نمیخواست،وجود آن منقطع میشد،و نیز بر همین قیاس درمواردمشابه. مفهوم وجود واجب دشوارتر است، اما ما آن را درفصلهای۳و۵مورد بررسی قرارخواهیم دادو مفهوم منشا الزام اخلاقی نیزدر فصل۶مورد بررسی قرار خواهد گرفت. قداست نیز ممکن است تا حدودی مفهومی مبهم باشد،امامیتوانیم کموبیش بگویی مچیزی مقدس است که با احساس ترس همراه با احترام مناسبت دارد یا گرایش به پرستش آن چیزیاست که تجربهای درونی از آن داریم. دلیلاصلی این اکه پنداشته شده زبان دینی قادر نیست واقعا معنادار باشد این است که برخی فیلسوفانــ بهطور مشخص پوزیتیویستهای منطقیــنگرشیبه شدت اثبات باورانه از معنا را پذیرفته اند که فرض میدارد معنی هرعبارتا ز طری قروش یا روشهایی داده یا برساخته میشود که خود آن عبارت میتواند به واسطٔه آن اثبات یاتصدیق شود. آنگاه، از آنجا که به آسانی نمیتوان گفت چطور وجود خداییرا،با آن دست ویژگیهاییکه فهرست شد،میتوان اثبات، تصدیق یا ردکرد، در معناداری گزارههایی که بیان میدارند چنین خدایی وجود دارد تشکیک میشود یا اینکه امعنایی نسبتا متفاوت واستعاریتربرای آنها جستوجو میشود.