کتابی که قرار است در این قسمت به معرفی آن بپردازم، کتابی است منحصر به فرد که جز پرفروش ترین کتاب ها شناخته شده است. کتاب "همسایه ها" از خواندنی ترین و معروفترین رمان های فارسی است که با نگارشی سلیس و روان و سبکی واقع نگربه بیان مسائل مربوط به دهه 40 در شهر اهواز پرداخته است. کتاب مذکور توسط "احمد محمود" نوشته شده است. وی در سال 1310 در اهواز متولد شد. احمد محمود در سال 1342 این داستان را شروع کرد و در 1345 نگارش آن به پایان رسید، ولی به دلیل محتوای آن که به روشنی مشکلات مربوط را بیان کرده بود، اجازه چاپ نداشت و در نهایت بعد از تغییراتی در سال 1352انتشارات امیرکبیر آن را منتشر کرد ولی نهادهای دولتی از پخش آن جلوگیری کرده و آن را توقیف کردند. احمد محمود با تعهد به شرایطی که ساواک مشخص کرد (شرط اول اینکه در دیباچه کتاب ذکر شود که داستان واقعیت ندارد و شرط دوم حذف بخش هایی از کتاب)، آن را از توقیف درآورد و همچنین اجازه چاپ دوم ندادند. احمد محمود در این کتاب به شرح رویداد مهم تاریخ ایران "نهضت ملی شدن نفت " و "کودتای 28 مرداد"  پرداخته است که در جریان زندگی پسری جوان به نام خالد رخ داده است.

Hamsayeha.chape3.paltoee

خالد که در خانواده ای به دنیا آمده است که در محله فقیر نشین اهواز زندگی میکنند و پدرش کارگر است. خانه ای با همسایه هایی که همه در مشکلات مالی و فقر به سر می برند و بعضی آنها از فقر و تنگدستی  به سوی کارهای خلاف و قاچاق و تن فروشی می روند و بعضی در عین نیازمندی با سلامت اخلاقی امورات خود را می گذرانند و اعتقاداتشان به مسائل مذهبی ( حلال بودن رزق و روزی، آبرو داری، اعتقاد به گناه و ثواب ...) را مهم تر از سیری شکم می دانند. در اهواز که منطقه ای حاصل خیز و ثروتمند نفتی می باشد، مردم در فقر به سر می برند و فردی به مانند احمد محمود پیدا می شود که این مشکلات را بیان کند و آیا مشکل مردم اهواز بعد از گذشت قریب به نیم قرن آیا فرقی کرد؟؟ مردم اهواز در این دوره از زمان به تحصیلات بالای پنجم ابتدایی دیدگاه بدی دارند و به نظرشان کسی که زور بازو دارد "مرد" است و مردم در خرافه پرستی نسبت به هم پیشی می گیرند و برای رفع رکود و کسادی بازار تا چله نشینی و چهل روز چهار میخ زدن و دعاهای خرافی خواندن پیش میروند. البته در کتاب شخصیت هایی نیز هستند که دیدگاهشان نسبت به این ها متفاوت است. خالد پسری که در چنین محله ای بدنیا آمده و بزرگ شده و در سن نوجوانی راه بزرگترها را در پیش داشت که در جریان اتفاقاتی قرار میگیرد و مسیرش به سمت سیاسی شدن و شرکت در کودتا و نهضت تغییر می کند و سر از زندان در میآورد. خالد در شهر و زندان با شخصیت هایی روبرو می شود که هر کدام داستانی دارند از زندانی وطن پرست گرفته تا سرباز وطن فروش و مامور کلانتری باج گیر که در هیچ دادگاهی محاکمه نمی شود.

در داستان میبینیم که همانطور که اکثریت مردم در شرایط اقتصادی و معیشتی ، فرهنگی و بهداشتی و سیاسی حداقل به سر میبرند و هیچ اطلاعی از حوادث جاری بر کشور خود ندارند، چه بسا افرادی نیز در همان شهر هستند که از شرایط خوب بهره مند هستند و در خانه هایی زندگی میکنند که اصلا شباهتی به خانه خالد ندارد و حتی گویش دختر چشم سیاه را که دلش را برده است با گویش و رفتار زنان همسایه اش مقایسه می کند و هیچ اشتراکی بین آنها نمی یابد. محله های فقیر نشین اهواز در جایی تمام می شود که آسفالت محله ویلایی هواز شروع میشود.

بعد از خواندن این کتاب به اهواز باید جور دیگری نگریست. اهوازی که مردمش زمانی معنای جمله"نفت باید ملی شود" را نمی دانستند و بعد از ملی شدن نفت باز هم همان کارگر ماندند و بعد در گیر جنگ تحمیلی بودند و اکنون نیز اهواز همان است.

این کتاب با توجه به اینکه از برترین آثار زبان فارسی است، خواندن آن الزامی است و خالی از لطف نیست.