درباره کتاب یاس مجنون
این روزها تک و توک نویسنده قدیمی یا بهتره بگیم رمان نویس قدیمی می بینیم که کارشون خوب باشه. من قبلا کارهای خانم محمدی رو خیلی دوست داشتم مثل رمان خواب زده یا سنت شکنشون. بعد از این که از زمینه رمان های ایرانی کمی فاصله گرفتم این اواخر برگشتم و یاس مجنون رو به پیشنهاد یک دوست که می گفت ژانر عاشقانه ای داره شروع کردم، اتفاقا ابتدای رمان هم برام جالب بود. وقتی که حرف از یک نقاشی مشترک اونم با آدمی که قبلا مرده شد، ناخوداگاه جذب داستان شدم. اما زمان زیادی نگذشته بود که متوجه شدم هیچ حرف خاصی این داستان نداره که بزنه. جایی یک اصطلاح خوندم نوشته بود توی فیلم ترکی ها مخاطب همه چیز رو می دونه و منتظره شخصیت داستان بفهمه. رمان یاس مجنون هم دقیقا همین طور بود. منِ مخاطب همه چیز رو قبل از رسیدن به نیمه رمان فهمیده بودم و دیگه داستان چیزی برای ارائه کردن به من نداشت. این روزها این قدر نویسنده های جدید مال پرست شدند که آدمی شک می کنه اصلا کار این شخص ارزش خوندن داره؟!
رمان یاس مجنون یک رمان کلیشه و تکراری بود. هر دو طرف پولدار و دارای شرکت و مال و منال. دختری که عاشق پسر داستان می شه و بعد از ازدواج پسر می خواد اون رو به خاک سیاه بنشونه و دقیقا همین هم برای دختر داستان صدق می کنه. پسری که به خواستگاریش میاد جواب نه می شنوه و بعد از اون کینه به دل می گیره.
اگر که دنبال یک کار روتین تکراری برای گذروندن وقتتون هستید رمان یاس مجنون رو دنبال کنید. اما اگر دنبال پیرنگ قوی برای یک داستان می گردید، هرگز، تاکید می کنم هرگز، به سراغ یاس مجنون نرید. نکته مثبت داستان شخصیت انوش و موسیو بود. گاهی نویسنده ها اگر داستان فرعی را به عنوان پیرنگ داستان بنویسند، بهتر است.