معرفی کتاب ظلمت در نیمروز اثر کوستلر:
کتاب ظلمت در نیمروز شاهکار و برترین اثر نویسنده و روزنامه نگار مجارستانی، آرتور کستلر است.

او در این رمان سیاسی خود، به تقسیم بندی مرزی اروپا به دو بخش، در زمان بعد از جنگ جهانی دوم و در زمان جنگ سرد، به بخش های اروپای غربی، و کشور های عضو پیمان ورشو، یا همان پرده آهنین می پردازد و همچنین بازپرسی و دادرسی های فرمایشی دوران استالین در شوروی، از موضوعاتی ست که در کتاب به آن پرداخته می شود.

نام ظلمت در نیمروز، اصطلاحیست که برای فردی که با گناهی ناکرده مجازات می شود، به کار برده می شود و نویسنده که خود این وضعیت را در زمانی که برای تهیه گزارش از جنگ داخلی به اسپانیا می رود و به جرم جاسوسی دستگیر و زندانی می شود و به اعدام محکوم می شود، در زندان های انفرادی تجربه کرده است، به درستی صحنه های آن را در کتابش می آفریند و خواننده را با تحمل چنین شرایطی با خود همراه می کند.


روباشف، شخصیت اول داستان، از بزرگان حزب کمونیسم در زمان اتحاد جماهیر شوروی است و به دلیل خیانت به شوروی به طور شبانه دستگیر می شود و در دستگاه قضاوت و حکمرانی که خود نیز در تشکیلش نقش های اساسی ایفا کرده، باید به جرم ناکرده خود اعتراف کند.برای خرید کتاب ظلمت در نیمروز کلیک من

 

روباشف در زندان، فرصت آن را پیدا می کند که به گذشته خود بازنگری کند که از دوازده سالگی عضو حزب کمونیسم شده و بسیاری ماموریت های خطیر را داوطلبانه به انجام رسانده و جانش را برای خلق به خطر انداخته و اکنون در جایگاهی قرار گرفته که باید قسمتی از ظلمی که حزب کمونیسم بر مردم روا می دارد را تحمل کند و همچنین عقاید و باورهای خود را از نو مورد بررسی قرار دهد و خود را جای تمام کسانی قرار دهد که با گزارش او به دام مامورین امنیتی گرفتار شده اند و سربه نیست می شوند.

همچنین دستیابی به آرمان های سوسیالیسم در نتیجه پیروزی انقلاب تا چه اندازه شکل گرفته و مردم روسیه اکنون در چه شرایطی روزگار می گذرانند.
بریده ای از ظلمت در نیمروز:
‏هر فکر غلطی که دنبال می‌کنیم، جنایتی است که در حق نسل‌های آینده مرتکب می‌شویم.
هر خطایی تبعاتی دارد که تا هفت نسل می‌ماند بنابراین باید بکوشیم که جلوی اشتباه را بگیریم، آن را در نطفه خفه کنیم. در طول تاریخ هیچگاه اختیار آینده بشر به دست تعداد اندکی مانند ما نبوده‌است. به مفتش کبیر می‌ماندیم که بارقه پلیدی را حتی در نیات آدم ها و افکارشان دنبال کنیم، اجازه نمی‌دادیم حتی توی دل انسان خلوت خصوصی به وجود آید.