داستانی نمادین و تلخ
صادق هدایت نامی است آشنا برای تمامی علاقهمندان به کتاب و ادبیات فارسی و چندان درباره اش سخن گفته شده که نیازی به توضیح زیادی درباره او نیست. تنها اینکه هدایت به واسظه نگارش داستانها و کتابهایش، به گفته بسیاری پیشگام داستان نویسی معاصر ایران است. هرچند که از تاثیر وی از نویسندگان بزرگی که ترجمه بسیاری از آثار آنها را نیز هدایت به عهده داشته نمیتوات چشم پوشی کرد. بزرگانی چون ژان پل سارتر، فرانتس کافکا و آنتوان چخوف. این تاثیر چه به لحاظ مضمون و چه به لحاظ سبک نگارش در آثار هدایت مشهود است و اغلب، پایان های تلخ و دور از انتظار و یا نمادهای فراوان مورد استفاده او نیز گویای همین نتیجه است. هرچند که نوشته های او با تکیه بر هوش و ذوقش چندان تاثیرگذارند که برخی از آثار او بر جریانات روشنفکری زمان موثر بودند و او را در نظر مردم به نویسنده ای متفکر بدل کرد. چیزی که علاوه بر شهرت، ممنوعیت نگارش را نیز برایش به ارمغان آورد.
سگ ولگرد نام داستان کوتاهی است، که در آن هدایت بیش از هر داستان دیگری نماد را در خدمت بیان منظورش به کار گرفته است. به گونه ای که پوسته بیرونی داستان روایتی است نمادین و روان، حال آنکه مفاهیم عمیق انسانی و اجتماعی و حتی سیاسی از زیر این لایه نازک به راحتی قابل دیدن است. شخصیت اول این داستان سگی است با نژاد اصیل اسکاتلندی که در کنار صاحبش زندگی خوب و ارامی دارد. تا اینکه در یکی از گردش های شهری با صاحبش با شنیدن بوی سگ ماده ای براه غریزه میرود و با گم شدن تبدیل به سگی ولگرد میشود. سگی که تا پیش از این ماجرا واقعیت زندگی را نمیدانست به ناگاه چهره زشت واقعیت را در می یابد. جایی که باید برای هر روز و گذران آن پیش هر کس و ناکسی سرخم کند و در پسماندهای بقیه بگردد. تا اینجای داستان را میتوان حتی به داستان آدم و حوا نزدیک دانست. جایی که آدم و حوا برای هوس و سرپیچی از بهشت رانده میشوند. سگ این داستان که بیش از آن که خصوصیات حیوانی داشته باشد، بیشتر به انسانها شبیه است. هدایت نیز با اشاره مکرر به چشم های باهوش سگ به این مورد تاکید میکند تا به او خصوصیات انسانی ببخشد. اشاره هدایت به چشم های باهوش و کهربایی سگ یادآور جمله مشهوری است. چشم ها دریچه روح هستند. گویی انسانی در بدن سگی گرفتار آمده است. حتی شاید بتوان این داستان را سرگذشت خود هدایت دانست. ابتدای زندگیش را به ابتدای خلقت انسان پیوند میدهد و محکومیت دایمیش در این دنیا را در زندگی اجباری این سگ میبیند. آزارها و سختی هایی که این سگ می بیند بی شباهت به سختی های خود هدایت در زندگی شخصی و حرفه ایش نیست. انتهای این داستان نیز نشان دهنده افکار و عقاید هدایت است و سرانجام محتومی که او برای انسان میداند. یک زندگی سراسر دوندگی و بدون هیچ نتیجه ای و در پایان بی آنکه چیری به دست بیاوری روحت را میبازی.
سگ ولگرد داستانی است که اگر آن را بخوانید پا به دنیای تاریک و نمادین هدایت می گذارید، دنیایی که با دیدنش به اعماق افکار و ناامیدی های او پی می برید
برای خرید کتاب سگ ولگرد روی لینک زیر کلیک نمایید