معرفی کتاب دختری که از اول انار بود اثر مرتضی عبدی

مرتضی عبدی ایده ای کلیشه ای را برای نوشتن انتخاب کرده است. اما این ایده را بسیار ساده و در عین حال زیبا پرورش داده است. آنقدر که از همان جمله ها و صفحه های ابتدایی، خواننده در داستان غرق می شود و می تواند با شخصیت ها همزاد پنداری کند.
حسادت، ترس و علاقه بیشترین احساساتی هستند که شخصیت ها با آنها درگیرند و وقتی شما در داستان غرق می شوید؛ ناخودآگاه هماهنگ با آنها حسادت، ترس و علاقه را احساس می کنید.
بخش مورد توجه در این کتاب، به تصویر کشیدن دقیق احساسات یک زن است که با وجود نویسنده ی مرد، این کار ساده نیست.
اما آقای عبدی آنچنان بر احساساست زن داستان تسلط دارند که هیچ خشکی و یا سردی به چشم نمیاید. در هیچ نقطه ای از داستان، شما آرزو نمی کنید که ای کاش نویسنده یک زن بود تا احساسات "مهلا" را دقیق تر به تصویر می کشید.


رو به رویی دو عاشق پس از سالها دوری، حال و هوای عجیبی را به خواننده منتقل می کند. اینکه خواننده می تواند هر دو طرف را ببیند و احساساتشان را بخواند نیز برای مخاطب جالب است. او می تواند خودش را جای هرکدام از شخصیت ها قرار دهد و هر آنچه احساس می کنند را درک کند.
دیالوگ ها و مونولوگ های این کتاب، ساده اما عمیق هستند. در هر دیالوگ نویسنده اطلاعات مهمی را به خواننده منتقل می کند بی آنکه خواننده احساس کند دیالوگ ها خیلی سنگین و یا طولانی هستند.
مطالعه ی این رمان می تونه به خواننده و حتی نویسنده ها یادآوری کنه که کتاب ها را بر اساس سنگین بودن متن ها و زیاد بودن صفحه هایشان ارزیابی نمی کنند و مهم، قلم نویسنده است.