کتاب نقطة الکاف: در تاریخ ظهور باب و وقایه هشت سال اول از تاریخ بابیه اثر حاج میرزا جانی کاشانی بسعی و اهتمام ادوارد براون
کتاب نقطة الکاف بفارسی نخست توسط ناشری هلندی تحت نام چاپ لیدن و در دهه سی و چهل توسط انتشارات بابک به چاپ رسید و اما خود کتاب را به اشتباه نوشته ادوارد براون می شناسند.
این کتاب اثر میرزا جانی کاشانی است و پیرامون تاریخ ظهور باب و شرح ماجرای هشت سال اول تاریخ آیین بیانی است و مستشرق معروف ادوارد براونانگلیسی، نسخهٔ منحصر به فرد این کتاب را در کتابخانهٔ پاریس به دست آورده .
و مقدمهٔ مبسوطی بر آن نوشت و خود در کار چاپ آن نظارت نمود. این کتاب محتوی ۷۶ صفحه مقدمه و ۲۹۶ صفحه اصل کتاب است.
و هر صفحه آن دارای ۲۴سطر است و در چاپخانه ۴۲(بریل) در (لیدن) از شهرهای هلند به وسیلهٔ به چاپ رسیده است.
خرید کتاب نقطه الکاف اثر میرزا جانی کاشانی چاپ اول لیدن هلند در قطع رحلی به تصحیح و گرداواری ادوارد براون
از جمله چیزهائی که از همان اول وهله توجه مرا بیشتر از همه چیز و بنوع خصوصی جلب نمود و شوق غریبه باطلاع از جمل و تفاصیل آن در من پیدا شد همانا مسئلة سر گذشت طائفه بابیه بود و ابتدای آن باین طریق شد که من در آن اوقات (قریب ۳۲ سال قبل) مشغول تحصیل طریقة متصوفیه بودم و برای کسب اطلاعات در این موضوع در همه جا تفحص و تتبع می نمودم وقتی در اثنا۔ تفتیش در كتابخانة دارالفنون کمبریج نظرم بکتابی افتاد موسوم به «مذاهب و فلسفه در آسیای وسطی(۱)» تألیف مرحوم کونت دو گو بینو که از سنة ۱۳۷۱ الی ۱۲۷۴ به سمت وزیر مختاری از جانب دولت فرانسه در طهران اقامت داشته ، کتاب مذکور را برداشته بمنزل خود]|بردم بامید آنکه شاید چیز نافعی در خصوص صوقیه در آن توانم یافت ، پس از مطالعة فصل مختصری که در باب صوفیه نوشته و قدری هم Sake از آن طایفه نموده و روی هم رفته چیز قابل توجهی نیست سایر اوراق کتاب را تفحص نمودم دیدم .
یک فصل مشبع مفصلی (۲۹۹ صفحه از OFT صفحة کتاب) در خصوص تاریخ tol و ظهور و انتشار طریقة ایشان و سایر وقایع این طایفه الی سنة ۱۳۱۹ در آن کتاب مندرج است که الحق مصتف داد سخن پروری و بلاغت گستری در آن داده و بطوری اين فصل دلکش و جثاب است و بدرجة جالب دقت و ساحر عقل و هوش است و بنحوی تر و تازه و مملو از روح حیات است که نادر است کسی اين فصل را یک مرتبه بخواند و بکلی حالش منقلب و دگرگون نشود و بعقیدة این بنده هیچوقت هیچ کسی در این موضوع بهتر از این بلکه نزدیک باین هم نتواند نوشت و من تا آنوقت از اين طايفه هيچ اطلاعي نداشتم .
همينقدر مانند ساير مردم میدانستم که بایه یکی از فرق LBM ایران است که در حق ایشان نهایت بیرحمی و قساوت بعمل آمده است، بعد از خواندن این فصل از کتاب کنت دوگوبينو خیالات من بگلی تغییر کرد و شوق شدیدی برای اطلاع از چگونگی حالات اين طائفه بطور تفصیل در من پدید آمد و با خود همیشه میگفتم چه میشد اگر خود بنفسه این طائفه را میدیدم و تاریخ و سرگذشت مذهبی را که اين همه اتباع خود را با این قوت قلب cathy داده است از خود ایشان مشافهة استفسار میکردم و وقایعی را که بعد از ختم موضوع کتان گوبینو یعنی از سنة ۱۳۱۹ الی زماتنا هذا روی داده در موضعی ثبت می نمودم. تا آنکه اتفاقاً در ماه صفر سن ۱۳۰۵ اسبابی فراهم آمد که بایران سفر کردم و قريب يکسال در نقاط مختلفة ایران در گردش بودم و شهر های تبریز و زنجان و طهران و اصفهان و شیراز و بزد و کرمان را سیاحت کردم و با غالب ملل و فرق از مسلمان و بابی و زردشتی در آمیختم و با فضلای ایشان طرح الفت از ریختم و از ایشان معلومات ge بسیار در هر خصوص کسب نمودم و در ماه صفر از سال ۱۳۰۱ بانگلستان مراجعت نمودم
پس از آن سال بعد یعنی سنة ۱۳۰۷ مجدداً بقصد تحصیل اطلاعات ome از تاريخ اين طایفه و سماع شفاهی از رؤسای اين مذهب سفری yam قبرس و شهر (ME نمودم و بملاقات دو برادر رقیب میرزا یحیی توری معروف بصبح ازل در قبرس و ميرژا حسینعلی نوری معروف بهاءالله در مگا نايل آمدم در جزیرة قبرس در شهر ماغوسا(؟) قریب پانزده روز TD رجب . ۱۴ شعبان ۱۳۰۷) ماندم و در این مدت هر روز بملاقات صبح ازل میرفتم و از دو یا سه ساعت بعد از ظهر الی غروب آفتاب در منزل او می ماندم و مداد در دست و سرا پا گوش هرچه او میگفت یادداشت میکردم و هر شب با یک BIS پر از معلومات مهمه و اطلاعات مفیده بمنزل خود مراجعت ميکردم.
خرید کتاب نقطه الکاف اثر میرزا جانی کاشانی
موضوع صحبتهای ما غالباً مذهب و تاریخ و نوشتجات و آثار ash و گاهگاه مسائل Tile دیگر بود، صبح ازل در خصوص باب و مصتقین دورة اول و شرح زندگی خود در کمال آزادی و بدون پرده پوشی سخن میگفت ولی همينكه صحبت بمسئلة تفرقة بابيه و وقايع راجع Ohba و بهائیان میکشید میدیدم بکلی ساکت و صامت میشود و حالش از آن SET و آزادی بگرفتگی و سکون مبدل میگردد آااچون وضع را اینطور دیدم و استنباط کردم که این مقوله صحبت را خوش ندارد من هم مهعا امکن دیگر از اين قبیل سؤالات نمیکردم و از دخول در اين موضوع حتي المقدور اجتناب مي تعودم» در غالب اين مجالس پسران صبح ازل عبدالعلی و رضوانعلی و عبدالوحيد و تقی الڌين نیز حاضر بودند اگرچه خیلی بندرت در محضر پدر خود لب بسخن میگشودند و منتهي درجة تعظیم و احترام را نسبت بوی مرمی میداشتند در مت اقامت در قبرس که تازه چند سالی بود در تحت تصرف دولت انگلیس دو آمده بود Hey حاکم جزیره سیر هنری بلور نظری باسناد و دفاتر حکومتی افگندم و آنچه از آنها راجع بنفی صبح ازل و اتباع وی بقبرس بود استخراج نمودم و اين اسناد بعضی بزبان آنگلیسی بود و بعضی بزبان ترکی که یک ترجمة انگلیسی هم بر آن اضافه کرده بودند(1)» بعد از ۱۵ روز اقامت در شهر مانغوسا بعزم مسافرت Bay حرکت کردم و ابتدا بمقصد ملاقات پیشکار _بهانیان ببیروت رفتم (زيرا هركس ميخواست Oa, بهاءالله نایل گردد بایستی اولا بتوسط یکی از عمال بهائی که در پُرت سعيد يا اسکندویه یا بیروت اقامت دارند از این فقره استعلام نماید اگر ایشان صلاح میدیدند رخصت و دستور العمل اين کار را باو ميدادند وا الآ OB از سوء اتفاق در آن موقع او در بیروت نبود و بعگا رفته من از این بابت خیلی افسرده شدم زیرا بیش از دو هفته برای من دیگر وقت باقی نمانده بود و بایست حتماً بموعد معين بدارالفنون کمبریج مراجعت نمایم۰ پس از دوندگی بسیار بالاخره کاغذی در ابن خصوص باو نوشته و سفارشنامه را هم که از دوستان بابی ایران باسم او داشتم لقا برای او فرستادم و پس از چند روز تلگرافی نیز باو نموده خواهش جواب تلگرافی نمودم فردای آنروز جواب تلگرافی رسید در |[ غایت اختصار که سوای آسم و آدرس من مشتمل بود فقط بر اين دو كلمه : sin المسافرٌ» باري فوری حرکت کرده و در ۲۲ شعبان ۱۳۰۷ وارد مگا شدم.
وقتی که بجلگة مگا رسیدم از دور منظير فرحناک باغهای با صفا و اشجار معطر نارنج و پرتغال و غيرها که در حوالي Be واقع است مرا قدری متعجب ساخت چه در شهری که بها۔ الله همیشه در نوشتجات خود آنرا «اخرب البلاد» می خواند منتظر دیدن این همه طراوت و نضارت نبودم و بعد ها اين حال تعجب خود را ببهائيان عا در ميان نهادم گفتند اگر تو ST که بهاءالله بیست و دو سال قبل انجا ورود نمود Be را دیده بودی از این تسمیه تعجب نمی نمودی ولی از آنوقت که او ساکن Be گردیده شهر و اطراف آن روی بآبادي گذارده تا باين حال که الن مي بینی رسیده است، روز ورود بعگا در منزل یکی از تجار عیسوی منزل کردم پس از آن یکشب هم دو منزل یکی از محترمين بهائیان و روز دوم پسر بزرگتر بهاءالله عباس افندی (که اکنون معروف بعبدالبهاست) آمدند و مرا از آن خانه حرکت داده بقصر بهجه گه نیم ساعتی خارج عگا واقع و مسکن شخصی Gly بود منزل دادند، فردای آنروز یکی از پسران کوچکتر dbl وارد اطاق من شده از من خواهش کرد که همراه او بروم من نیز دنبال او روان شدم و از اطاقها و ایوانها و گنرگاههای بسیار که فرصت نگاه کردن بانها نداشتم عبور کردیم تا بیک ابوان وسیع مفروش بخاتم کاری مرمر رسیدم راهنمای من در مقابل یک پردۀ قدری مکث نمود تا من موز های خود را از پا در آوردم پس از آن پرده را بلند کرده من داخل تالار وسیعی گشتم، در یک گوشه تالار بر بالای Be دیدم مرد وقور محترمی نشسته کلاهی مانند تاج درویشان ولی بسیار بلند تر بر سر و دور آن عمامة کوچکی از پارچة سفید پیچیده، با چشمان درخشان که گفتی خیال شخص را نا گفته میخواند و ابروان کشیده و پیشانی چین دار و موی سیاه اااو ریش سیاه انبوه طویل که تقریباً تا مخاذی کمر میرسید این شخص خود بهاءالله بود،
پس از تقدیم مراسم تعظيم بهاءالله با یک صدای ملایم نجیبانه مرا مجلوس نموده پس از آن نطقی نمود که بعضی فقرات آن که بخاطر مانده بود از این قرار است : 7 . «الحمد لله که فائز شدی ۔. تو آمدۀ که این مسجون متقی را بینی ۔:. ما بجز صلاح عالم و فلاح امم غرضی نداریم ولی مردم با ما مثل مفسدین که شايستة حبس و طرد باشد رفتار میکنند .۔ تمام ملل باد صاحب یک مذهب شوند و جمیع مردم با هم برادر گردند روابط دوستی و اتخاد ما بین فرزندان انسان باید مستحکم شود و اختلافات منهبی و نزاع قومی از میان ایشان مرتفع شود ط چه یی دز ایها See بلی همین طور خواهد شد این Fe خمر ان جنگهای مخرب برطرف خواهد شد و «صلح GSI بجای آنها برقرار خواهد گردید .۔
شما نيز در اروپا محتاج بهمين نيستيد؟ همین نیست که حضرت عیسی خبر داده است؟ ..۔ پادشاهان و حگام اموال و خزاین شما را بجای اینکه صرف اصلا بلاد و آسایش عباد نمايند همه را در راه تخریب نوع بشر صرف میکنند ۔ اين نزاعها و جنگها و خونریزیها و اختلافات باید تمام شود و تمام مردم مانند پک خانواده با هم زیست کنند ۔۔۔۔ نباید شخص فخر کند که وطن خود را دوست دارد بلکه باید فخر کند که نوع بشر را دوست میدارد»» خلاصه پنچ روز دیگر را که در عکا مانم هم را در قصر بیجه با کمال خوشی گذرانیدم و آنچه EY مهربانی و ملاطفت بود در حق من مبذول افتاد و در عرض این مدت چهار مرتبه مرا بحضور بهاءالله بردند و هر مجلسی از ۲۰ دقیقه الی نیم ساعت طول میکشید.
و جمیع این مجالس قبل از ظهر بود و همیشه یکی از پسران بهاءالله حضور داشتند و ک مرتبه هم آقا ميرزا جان کاشانی ملقب بچناب خادم الله و کاتب آبات نیز حاضر ا بود این مجالس اربعه متقارب المضمون و شبیه بهمان مجلس اول بود که صورت آن اجمال مذکور شنا بالاخره ۲۹ شعبان ۱۳۰۷ با وجود شدت اصرار میزبانان مهربان در تأخير سفر چون هیچ چارة دیگر نبود ایشان را وداع گفته از Ke بطرف انگلستان حرکت کردم و پس۔ از استقرار بکمبریج خیالم بر این مصمم شد که برای آگاهی هموطنان خود کما ie از اوضاع و احوال طایفة Sb بهتر آنست که یکی از کتب اين طایفه وا بدود ترن ما و ترجمة lt gh تا هر کي بر حسب سلک و ششرب خود در این قضیه حکم کند ولی در انتخاب کتاب متردد بودم و بالاخره اختیارم بر یکی از کتب تاریخ افتاد و خیال کردم که کتب تاریخ برای جمهور ناس مطبوع تر از کتب Ceo خواهد افتاد.
ابتدا متن کتاب مقالة سیاح را که عباس افندی پسر بزرگتر بهاءالله بقصد اعلاء كلمة بهاءالله و نشر افكار او و تخفيف درجة باب و تقليل اهمیت او در سنة ۱۳.۳ تألیف نموده و یک نسخة بسیار خوبی از آن که بخط زین المقربين از کتاب خوش خط بهائی است در عگا بمن هدیه داده بودند عين این نسخه را چاپ عکس نمودم و یک ترجمة انگلیسی با حواشی مفصله در توضیح مجملات کتاب نیز بر آن افزودم متن او ترجمه هردو در سنه ۱۸۹۱ مسیحی WAND هجری) از طبع خارج ME پس از فراغت از این کتاب در صدد طبخ ترجمة تاریخ جدید تألیف میرزا حسین همدانی که در اوقات اقامت حقير در شيراز در سنة ۱۳۰۵ یکی از دوستان بابی بمن هدیه داده بود بر آمدم و بالاخره در سن ۱۰ طبع آن باتمام رسید و در ذيل این کتاب تیز حواشی مبسومله تیه یا تزییقا لمضامین الکتاب افزودم و نیز رسالة کوچکی که صبح ازل بخواهش حقير در تاري اجمالی وقايع باب و بانیه تالیف نموده موسوم به «مجمل بديع در وقايع ظهور منيع» آنرا Ge و ترجمة در آخر كتاب الحاق نموده ام۔
و سابا در ضمن اشتغال بترجمة تاریخ جدید دیده بودم که مؤلف آن کتاب مکرر از بک کتاب قدیمتری تألیف حاجی میرزا جانی کاشانی نقل میکند و بهمين جهت تاريخ خود را موسوم بتاریغ جدید نموده تا از تاریخ حاجی میرزا جانی که نسبت بدان قدیمتر است امتیاز یابد لهذا در صدد بر آمدم که این کتاب را نیز بدست آورم و چون قدیمتر است (زیرا که مصنف آن حاجی میرزا جانی کاشانی در سطح ذی القعده سنة ۱۳۹۸ در واقعة Able طهران در جزو آن ۲۸ نفری که ایشانرا بسخت ترین انواع عذاب کشته GE و قبل از تفرقة بایه بازلي و بهائی تالیف شده و بنابر این مندرجات آن بالطبيعة اقرب بصحت و ابعد از خلط و تدليس Sle است آنرا هم بطبع در آورم» در اوقاتی که در ايران بودم از هرکس که سراغ اين کتاب را گرفتم آز آن اطلاعی نداشت .
پس از مراجعت باروپا نیز بدوستان بابی خود در ایران و اسلامبول و شام و غیرها نوشتم و از اطراف در صدد تفتیش بر آمدم هرچه بیشتر جستم کمتر یافتم بالاخره مأیوس شدم و یقین کردم که ابن کتاب بگلی از میان رفته است تا در بهار سال ۱۳۰۹ در اوقات تعطیل فصح(۸) بیاریس رفتم و در ضمن تفتیش در کتب بابیه محفوظه در کتابخانة ملی پاریس اتفاقا یک نسخه از تاریخ حاجی میرزا جانی یافتم بدیهی است که تاچه درجه از اين اکتشاف مهم خوشوقت شدم پس از تحقیق معلوم شد که این نسخه ملکی مرحوم کونت دوگوبينو مؤلف «مذاهب و فلسفه در آسیای Gland بوده است و پس از فوت آن مرحوم کتب او وا بمزایده فروختند پنچ نسخه از آنها را که از جمله همين كتاب نقطة GEN بود کتابخانة ملی پاریس ابتیاع |اانمود خلاصه پس از مراجعت بکمبریج بتوسط یکی از دوستان قفقازی خود مقیم پاریس یک نسخه از روی SHS پاریس برای خود نو نویسانیده متن آنرا با متن تاریخ جدید مقایسه کردم معلوم شد مه مؤلف تاریخ جدید کتاب حاجی ميرزا جانی را بگلی نسخ بل مسخ کرده است و باندازة جرح و تعدیل و تصرف در آن نموده که بگلی حقیقت تاریخ دورة ولای Ab در پردة خفا مانده است،
نتیجۀ مقایسة این دو. کتاب را با یکدیگر و خلاصة تصرفات جامع تاری جدید را در حواشی مبسوطه که در آخر ترجمة تاریخ جدید افزوده ام sate شده ام و از همان وقت عزم كردم كه متن نقطة الكاف را البته بطبع برسانم ولي بواسطة موانع بسیار از آنگاه باز این عزیمت در بوتة اجمال ماند و لابنقطع عوایق جدیده پیش میآمد و فرصت دست زدن باینکار نمی داد تا دو سال پیش که بعد از طبع جلد دوم از «تاریخ ادبیات زبان پارسی»(۹) مرا فی الجمله فراغتی پدید آمد بی درنگ عزم خود را از قوه بفعل آورده مشغول طبع کتاب paws و مجتداً متن آنرا که بخط خود نوشته بودم با نسخة اصل پاریس با دقت تمام مقابله نمودم و اینک بیاری خداوند و حسن توفیق او طبع نقطة GOI تمام گردید و از خوف تلف که همیشه نسخ منحصر بفرد در معرضی آنست مأمون گشت، GI شرح کتب LY ملکی مرحوم کونت دوگوبينو Wael از اینقرار است که از اتفاقات حسنه و از خوش بختیمای تاریخ در سنوات ۱۲۷۴.۱۳۷۱ هجری(۱۰) یکی از رجال سیاسی فرانسه موسوم بکونت دوگوبینو بسمت وزارت مختار از جانب دولت فرانسه در طهران اقامت داشت این مرد عالم با یک همت ملال ناپذیر غالب اوقات خود را صرف تحصیل اطلاعات از طريقة جدیده بایه می نمود و اين مذهب در آن ایام تازه بظهور آمده بود lll هنوز انقسامي بین ایشان روی نداده و تغییرات و تبدبلاتی که بواسطة اين انقسام بعد ها در آن مذهب داخل شد هنوز داخل نشد oy نتيجة بحث و کاوشهای آن مرحوم در خصوص بانیه دوچیز پر قیمت شد .
یکی فصل مبسوط نفیسی که در کتاب «مذاهب و فلسفه در آسیای وُسطی» مندرج ساخته و EL اشاره بدان شد و این فصل یکی از مهمترین اسنادی است که برای تاریخ LL دورة اولی اکنون در دست است، دیگر مجموعة کوچک ولی خیلی مټم از کتب باتیه که در زمان اقامت خود در طهران جمع کرده و همراه خود پاریس آورده و این کتب بعد از فوت کونت دوگوبینو بطور حراج در پاریس در سنة ۱۳۰۱ فروخته شد ته نسخه از آنها را موز بربطانيه در لندن خرید(۱۱) و پنج نسخة از آنها را که bate نگارنده بدرجات مهمتر از نسخ Sige بربطاتیه است BBLS ملی پاريس ابتياع نمود، شرح اين نسخ خمسه در Bho انگليسي ابن كتاب (ص يڌ . بط) مذکور است و در اینجا باعادة شرح دو نسخة از آن که مخل شاهد ماست اکتفا میکنیم: نسخه ۱ نسخه کاملی است از نقطة SO که تا آنجا که راقم حروف اطلاع دارد فقط نسخه ایست از این کتاب که در روی زمین موجود است، این نسخه محتوی است بر ۱۹۸ ورق FAD صفحه) بقطر خشتی و هر صفحه مشتمل بر ۱۵ سطر پخط تسع متوسط در خوبی و بدی، و علامت این نسخه در حواشی این کتاب (گا) یعنی «کامل» قرار داده شده OM Sal