کتاب معارف اسلامی در جهان معاصر کوشیده اند انديشمندان سنتگرا در حوزههاي متفاوت فلسفي، ديني، هنري، معماري، نگارگري و ديگر حوزههاي فرهنگ داراي افكار و مباني خاصي هستند كه آنان را در برابر انديشمندان مدرن و پست مدرن قرار ميدهد. سنتگرايان معتقد به حكمت خالده و حقايق فرا زماني و فرامكاني اديان هستند و نوعاً به سوي تفسير عرفاني از اديان گرايش دارند و تمامي اديان را داراي وحدت متعالي ميدانند و به دنبال تفسير باطني و سنتي از جهان جديد هستند. بنا به اعتقاد سنتگرايان تمامي اديان همچون دامنههاي متفاوت کوه را ميمانند که همه آنها بشر را به قله کوه ميرسانند و با وجود تنوع و گوناگوني راهها اما در قله که همان الوهيت و کمال بشري است، به وحدت ميرسند. از ديدگاه سنتگرايان تمامي اديان داراي وحدت دروني هستند و نخستين بار فريتهيوف شوئون از آن به «وحدت متعالي اديان» ياد کرد. به تعبير ديگر آنان معتقدند، اديان بيش از يک حقيقت و گوهره ندارند و تنها شرايط تاريخي و اجتماعي موجب شده تا اين دين و حقيقت و يا به تعبير ديگر سنت واحد، چهرهها و يا قالبهاي متفاوت به خود بگيرد. در واقع تکثر اديان به جهت سير تاريخي بوده نه به جهت باطن و گوهر دين و آن در نزد خدا از وحدت برخوردار است؛ به همين جهت هيچگاه در قرآن از صيغه جمع براي دين استفاده نشده و کلمه «اديان» نيامده است و هميشه مفرد اين کلمه به صورت «دين» ذکر شده است. يکي از مهمترين جريانات فکري معاصر در انتقاد به مباني مدرنيته در کنار ديگر جريان انتقادي، يعني رويکرد پست مدرنيسم، انديشه سنتگرايي است. اين رويکرد، بر مباني ديني و عرفاني مبتني است و پيروان اين گرايش فکري، به شدت به تمدنها و اديان شرقي وفادار ميباشند. آنان، انديشههاي خود را در مقايسه ميان سنت و مدرنيته، متفاوت از جريان بنيادگرايي، تجددگرايي، اصلاحگرايي ديني، معنويت فراديني و مهدويتگرايي افراطي و امثال آن ميدانند. در اين مقاله، تلاش ميشود نگرش سنتگرايان درباره مباحث مهدويت و نقد مدرنيته و بنيادگرايي با تکيه بر افکار يکي از وفاداران به اين جريان فکري، دکتر سيد حسين نصر، بيان گردد. نصر نخستين بخش اين استراتژي را از طريق تلاشي پيگير براي نشان دادن گرايش نيرومند ايرانيان و مسلمانان به انديشهي فلسفي و متافيزيكي دنبال كرد. او در مقام دانشگاهي خود به عنوان استاد فلسفه به آموزش بسياري از دانشجويان برجستهاي كمك كرد كه بعضي از آنان، هم د رداخل و هم در خارج از ايران، به صاحبنظران فلسفهي اسلامي تبديل شدند. نصر در مقام رئيس دانشكده و معاون و رئيس دو دانشگاه مهم، در جهت برقراري پيوندهاي نزديكتر ميان روحانيون و دانشجويان دانشگاه كوشيد، و بدين سان وارد شدن شماري از روحانيون فاضل را به محيط دانشگاهي ممكن ساخت. آثار متعدد او در زمينهي زندگي و انديشهي فيلسوفاني چون ملاصدرا، سهروردي و متفكران اصيل ديگر، خدمت ديگر بود.