اول احتیاج است به يك نكته توجه كنيم و آن اينكه: حس خدا جوئي بسان ساير احساسات دروني انسان، بدون تعليم و تعل�'م در درون انسان پيدا ميشود، همانطور كه افراد انسان در مواقع مخصوص از عمر به يك سلسله از امور مانند: منصب، مقام، ثروت، پول، زيبائي، و... متوجه ميگردند و توجه به اين امور، به طور ناخود آگاه، بدون تعليم كسي در باطن آنها پديد ميآيد، همچنين حس خداجويي و دين گرايي در انسان در طول زندگي مخصوصاً در آستانة بلوغ، نمايانتر و آشكارتر ميشود. پيدايش ناگهاني ميل به مذهب بدون تعليم، نشانه فطري بودن آن است و ميرساند كه اين حس، مانند احساسات ديگر انسان در شرايط خاص، از قوه به فعليت ميرسد و به صورت يك امر ناگهاني، بيدار ميشود. بر اساس همين انگيزه فطري است كه ما ميبينيم حس خداجويي و دينگرايي در تمام نقاط جهان و در همه دوران وجود داشته است، البته اينكه ميگوييم حس�' دينگرايي و خداجويي از امور دروني و باطني است، به اين معنا نيست كه هيچ عاملي از قبيل تبليغات، محيط و... در شد�'ت و ضعف آن موثر نباشد بلكه براي بروز اين حس، مانند ساير احساسات زمينههاي مساعدي لازم است كه براي تج�'لي فطرت در آن شرايط، مانعي نباشد. «شیعه» که در اصل لغت به معنای «پیرو» است و به کسانی گفته میشود که جانشینی پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم را حق اختصاصی خانواده رسالت میدانند و در معارف اسلام، پیرو مکتب اهل بیت هستند. علامه طباطبایی(ره) در این باره میفرماید: «آغاز پیدایش شیعه را، که برای اولین بار به شیعه علی علیهالسلام معروف شدند، همان زمان پیغمبراکرم صلیالله علیه و آله و سلم باید دانست» واژه شیعه، در این معنا، نخستینبار در زمان رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم به کار برده شد و سلمان، ابوذر، مقداد، و عمار با این اسم مشهور شدند. گذشته از همه اینها نام «شیعه علی» و «شیعه اهلبیت» در سخنان پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم (روایات مرتبط به فضایل امیرمؤمنان علیهالسلام) بسیار دیده میشد.