کتاب آتش تلخ نوشته هوشنگ بادیه نشین
برخورد شاعر با زبان و ساختمان شعر، بسيار جسورانه تر و جلوتر از شعر و شاعران هم دوره خودش بوده است عبارت سازي ها و تركيب سازي هاي متفاوت او، موسيقي و وزن تلفيقي ، آوردن صداهاي طبيعت (پرندگان ، باد، سگ و...)، پيوند ذهني تقريبا شهري با طبيعت ، كنايه و استعاره هاي چندلايه و عميق ، كنش تصويري شديد، بطوري كه تصاوير بطور سيل آسا و هجومي ، در بستر روايت ، به سمت مخاطب هجوم مي آورند و يك ذهن درويش مابانه مدرن ! از عناصري هستند كه شعر او را از شعر شاعران دهه 30 و 40، به مفهوم عميق كلمه متمايز مي كند ...ابر، صيقل مي دهد شمشير زنگ آلود آسمان را، پنجره بسته است روز برسنگ سياه شب ، بلورين جام بشكسته است . بانوي دريا،به روي بالش قو آرميده بر در استاده كنيز،ساحلش در پاسداري پرده ها افتاده،درها بسته،روزن ها گرفته بارگاه آب را آويخته،مه چلچراغي باد مهمان شب بخيري گفته و آهسته رفته