شبانی كه دستهای خدا را می شست

کتاب شبانی كه دستهای خدا را می شست نوشته هیوا مسیح

فكركن! شباني آمده باشد به تهران و خيابان هاي جهان شبان چه مي بيند، چه مي خواهد ، شبان چه مي گويد؟ مثل هميشه ، نه مثل هميشه ، مناجاتي، احوالاتي و آناتي با خود، عرفاني: مي آيم به حيات پشتي جهانت، راه مي روم روي دنيا كه مي چرخد به دور خودش،شايد براي خودش من به جاي شمع ها، چراغ ها و آتش ها، از تمام پروانه هاي سوخته عذر مي خواهم.......