کتاب شعرها و یادهای دفترهای کاهی اثر احمدرضا احمدی
این نمونه جمع شده از دربرگیرنده شعرها و خاطرههای این شاعر سرشناس است. احمدرضا احمدی در کتاب «شعرها و یادهای دفترهای کاهی» خاطرات و اسمهایی از دوستان و آدمهای دور و نزدیک زندگیاش آورده است. یادداشتهای این مجموعه هر یک در برههای متفاوت نوشته شدهاند اما در نهایت از انسجامی ملموس برخوردارند. انسجامی از جنس زبان یکدست و شاعرانه احمدی که حتی در زبان نثر او هم قابل لمس است. خاطرههایی که احمدرضا احمدی از آدمهای دور و نزدیک زندگیاش در این کتاب نقل کرده است در نهایت تصویر روشنی از جهانبینی این شاعر پیش روی مخاطب میگذارد. احمدي در ابتدای «شعرها و یادهای دفترهای کاهی» نوشته است:« شعرها با يادها مخلوط میشود. چارهای هم نيست. سالها را از حافظه بيرون ميآورم در شعرها جای میدهم. شعرها جای امني است. در شعرها سالها را جا میدهم كه از سرمای زمستان و گرمای تابستان صدمه نبينند. شعرها جای امنی است. رنج حرمان عشق تعجب را هم در شعرها جا میدهم. ديگر در اين 67سالگي شعر جای امنی است گاهی با فنجان چای به شعرها پناه ميبرم... .» اين كتاب در 28 دفتر تنظيم شده است كه هر دفتر با مدخلي شاعرانه در چند خط و عكس زيبا و متناسب با حال و هواي آن آغاز ميشود. هنگامی که مرا در تابوت میگذارید لطفاً کف دستم را نگاه کنید که خط عمر من تا کجا ادامه داشته است. من فرصت نداشتم خطهای دستم را ببینم چهره آخماتووا در تابوت را دوست ندارم. دستهای آخماتووا در عکس دیده نمیشد که ببینم با خود از این جهان چه میبرد. سکه حلقه ازدواج پر یک کبوتر یک ظرف عسل تنگهای پُرِ سرما تنگدستی یک فنجان چای یک آینه کدر و شکسته از انقلاب هزار و نهصد و هفده عکسی از استالین و بریا در خیابانهای سرمازده لنینگراد در روزهای جنگ یک تکه نان که شباهت به نان نداشت و اراده آنها که در سرمای سیبری برای عاشقان نامه مینوشتند...