دانلود کتاب قلعه اثر محمود زند مقدم
دروازه ای آهنی که پاسبانی مدام ایستاده است کنارش به نگهبانی.یک قوطی حلبی. روی چهار پایه ای بلند و چوبی
.درون قوطی چند پاشنه کش و چاقوی زنگ زده میخ های کج و کوله.سلاح هایی که به غنیمت گرفته جلوی دروازه قلعه هنگام تفتیش بدنی خشونت بار و همراه با تحکم مهمانان و در ابتدای صف.صف مشتریان در انتظار انکه گامی به جلو بردارند و برسند کنار چهار پایه آنوقت نگاه چرکین نگهبان و سپس هجوم گستاخانه دستانش به درون جیب ها و همه سوراخ و سنمبه ها و سرانجام ضربه ای سریع روی شانه با کتف که حضرت تایب می زند نشانه اذن ورود و این که خوشبختنانه داوطلب پذیرفته شده و انگاه نفسی به راحتی هنگامی که آن یکی پای را هم بر میداری که بگذاری آن سوی دروازه گوئی از زندان اسکندر خلاص شده ای.
دو ساعتی به نیمه شب مانده وقتی از میان این این قاب آهنی می گذری خیابانی می بینی خاکی و برغبار که انتهایش پنهان می شود در ظلمات.
دو سوی خیابان دوشیار گاهی عریض و گاهی باریک. در کف شیارها همچون قیر .کنار شیارها تیرهای چوبی و سیمانی و بر تازک تیرها لامپهای برق.یک در میان روشن.درون هاله های نارنجی.
آن سوی شیارها پیاده روی گل آلود و کنار پیاده رو خانه های قلعه یک طبقه و دو طبقه و تک و توک سه طبقه با پنجره های چوبی بیشتر به رنگ آبی یا سبز خفه. و در حمعی خانه پایگاه قلعه در انتهای بن بستی به نام دربند کلانتری.روزان و نمان بر درش پاسبانی تفنگ بر دوش نه پاسبانی ریس پاسگاه.کوتوال قلعه با چه جبروتی و هیبتی و در میان سلسه کوتوالان انگشت شماری نام درکرده و پر آوازه
برای خرید کتاب قلعه اثر محمود زند مقدم نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
دیدگاهها
كار منو توي اين وضعيت بي پولي راه انداختيد.
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا