دانلود کتاب گیلگمش، افسانه ای از آشور کهن به روایت هانیبال الخاصذ از متن پی‌یر گریمال, نقاشی از منوچهر صفرزاده

گیلگمش در آغاز بر شهر اوروک فرمان می راند.پادشاهی بود خشم آور و ستمگر. همه مردان جوان شهر را به بردگی و بندگی خاص آستان خویش واداشت.ودخترکان را به خدمتگزاری در شبستان کاخ شاهی گماشت و چنین بود که در قلمرو فرمانروایی گیلگمش مردمان همه در رنج بودند و دمی نمی آسودند و سرانجام از ان همه خودکامگی و ستمگری به جان آمدند و شکایت به خدایان بردند.انو فرمانروای بزرگ آسمانها زاری های دردبارشان را شنید و برانان رحمت اورد.
انو آن اله ی بزرگ به آرو رو که سالها پیش آدمی را از گل آفریده بود چنین فرمان داد تو که آدم را آفریدی و با دست های خویش به او زندگی بخشیدی اکنون آفریده یی دیگر پدید آور تا با زورمندی و چیرگی گیلگمش پادشاه اوروک برابری و همسری کند زیرا کسی را تاب خودکامگی و ستمگری گیلگمش نیست.
آرورو گوش بر فرمان چون کوزه گران آب در کف دست ریخت و خاک را نمناک کرد و انگاه زیر انگشتانش افریده یی پدیدار شد بالید و برامد .عظیم همچون گیلگمش.ارورو این افریده را به هیبت و هیئت انو ساخت و او را انکیدو نامید در او روح جنگ دمید چنانکه سراپا مظهر ستیز خویی بود و خشونتگری با تنی پوشیده از مو.مویی زبر چندانکه تمیز آن از پوست پشیمن جانوری که پوشاک وی بود بسی مشکل می نمود.

 

برای خرید کتاب گیلگمش، افسانه ای از آشور کهن نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید. و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید

 

 

 

 

دانلود کتاب گیلگمش، افسانه ای از آشور کهن