معرفی کتاب بینایی اثر ژوزه سارامگو:
شاید تابحال رمان کوری را خوانده و یا نام این کتاب پرآوازه را شنیده باشید. ژوزه سارامگو، نویسنده پرتغالی، کتاب بینایی را به دنباله کتاب کوری نوشته است. در کوری، رخدادهای شهری را می خوانیم که به یکباره یک نفر و سپس تعداد بیشتری از مردم این شهر به کوری مبتلا می شوند، طوری که فقط سفیدی می بینند. ابتدا، این مشکل تعداد محدودی از افراد را درگیر خود می کند و دولت آن ها را به صورت قرنطینه و در یک تیمارستانی نگه داری می کند، روزها می گذرند و تعداد افراد درگیر بیشتر می شود. کتاب کوری از آن جا شروع می شود که راننده ای به طور ناگهانی به کوری مبتلا می شود و نظم و ترتیب را در یک چهار راه بهم می ریزد، سپس راننده با همسرش نزد یک چشم پزشک می روند و کاراکتر های اصلی کتاب را همین شخصیت ها شکل می دهند: راننده، دکتر، همسر دکتر؛ بدون هیچ نامی.
سارامگو در حقیقت در کوری، یک نوع نابینایی نمادین را به تصویر می کشد و خود در این رابطه می گوید: این کوری واقعی نیست، تمثیلی است، کور شدن عقل و فهم انسان است. ما انسان ها عقل داریم و عاقلانه رفتار نمی کنیم.برای خرید کتاب بینایی اثر سارامگو اینجا کلیک نمایید
در انتهای کوری، افرادی که با این مشکل مواجه شده بودند به شهر می روند و بعد از برقراری نظمی که داوطلبانه و خود مختار آن را بر قرار می کنند تک تک بینا می شوند و همگی به شادی می پردازند. حال در بینایی، همان کاراکترها در همان شهر هستند که تصمیم گرفته اند تغییراتی بنیادی در زندگی خودشان ایجاد کنند و این تغییرات را با رای های سفیدی که در انتخابات می دهند به دولت اعلام می کنند، دولت این عمل افراد شهر را بعنوان ناآرامی و آشوب تلقی می کند و درصدد بر می آید آن ها را سرکوب کند. شکنجه، زندان، عوامل تفتیش عقاید، حکومت نظامی و بمباران، همگی را به کار می گیرد تا باعثو بانی این ناآرامی ها را بیابد و سپس توسط یکی از شخصیت های کوری، همان راننده ابتدایی داستان، برگ برنده ای در این رابطه می یابد که به یکباره، جریان داستان را عوض می کند.
هر دو کتاب کوری و بینایی، از آن دست کتاب هایی هستند که هر کتابخوان، در لیست کتاب های محبوبش، جایی اختصاصی برایشان در نظر می گیرد و احتمالا از آن بعنوان یکی از کتاب های منحصر به فرد و خاص و جذابی که تابحال خوانده اند، یاد می کند. کوری در سال ۱۹۹۸ موفق به دریافت جایزه نوبل ادبی شده است و شش سال بعد از آن، نویسنده بینایی را چاپ می کند.
بینایی در ادامه کوری، آن نیاز مفرط در کتاب قبلی را برآورده می کند و به مسائلی مربوط به دولت در این شهر و فساد در آن می پردازد و گویی به کوری سیاستمداران و دولت می پردازد که سعی در پاک کردن صورت مسئله در حل مسائل دارند و در آخر با کشتن زنی که در کتاب کوری بین همه کورها بینا بود و مبتلایان به کوری مدیون به او برای برگشتن بینایی خود بوده اند، بر این موضوع مهر تایید می زند.