طوطی
زکریا هاشمی
اجتماعی تاریخی
طوطی یک کتاب ممنوعه بود که به خاطر ممنوعه بودن و موضوع شهر نو شروع کردم. هنوز به صفحه سی نرسیده بودم که کاخ آرزوهایم بر سرم آوار شد، کتاب هیچ چیز خاصی نداشت نه دیالوگ های خاص و نه حتی فضاسازی ای که چنگی به دل بزند. تمام کتاب حول محور هاشم و بهروز می گذشت که نه کار خاصی داشتند و نه اخلاق و رفتاری. هر روز از صبح یا پی شر و دعوا بودند و عرق خوری یا مست و دیلاق در شهر نو پرسه می زدند. همین که هاشم با طوطی آشنا شد،
توقع داشتم که اتفاق خاصی بیفتد. توقع داشتم که طوطی چون اتفاقا اسم داستان هم هست، نقش بسیار مهمی در داستان داشته باشد با این حال شاید 20 صفحه از کتاب هم در مورد طوطی نبود
. هاشم به مردانگی معروف بود با این حال در شهر نو با فریبا بود با مهین بود با طوطی بود. و جالب این جاست که همه دخترها به دنبال هاشم و بهروز بودند.
شهری شلوغ پر از کارگر جنسی، پر از عرق فروشی ها و مردانی که به دنبال دعوا هستند، شهری نبود که با وجود شهر نو درون آن تصور کرده بودم. طوطی تخیل نویسنده بود یا حقیقت، مشخص نیست
اما من اگر جای ارشاد بودم حتی ممنوع هم نمی کردم! این کتاب پر از زشتی های دوران پهلویست و هیچ نقطه روشنی در آن نیست. خواندن طوطی را به کسی پیشنهاد نمی کنم مگر آن که کمی اطلاعات در مورد شهر نو بخواهید. زن ها در شهر نو به استیصال رسیده اند و این تنها حسیست که در تمام کتاب حس می شود، همه آن ها به دنبال راهی هستند که از شهر نو بیرون روند. از نظر من ایده اگر در مورد شهر نو باشد، بهتر است که بیشتر به داستان سوختن این شهر یا قلعه بپردازد. هر کتاب ممنوعه ای ارزش خواندن ندارد.
برای خرید کتاب طوطی اثر زکریا هاشمی اینجا کلیک نمایید.