پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

معرفی کتاب روانشناسی

 

 

خداوند بزرگ جهان را قانونمند افریده است ,هرچه از قوانین جهان بیشتر بدانیم زندگی زیباتری را تجربه خواهیم کرد.انچه که نامش در قران مشیت الهی نام دارد.قوانین جهان همانند قطاری در حال حرکت هستند که این قطار هر چه پیش میرود به مقصد زیباتری میرسد ,ما می توانیم سوار بر این قطار شویم و انجه را که حق الهی ما است خواه از ثروت خواه سلامتی و...را بدست اوریم.اثر مملو است از آموزه های ذهنی فوق العاده به همراه تعداد بیشماری از مثالهای واقعی ,پس از خواندن کتاب حس میکنید هیچ چیزی در این دنیا نمیتواند شما را از پا در آورد.اگر برای یادگیری بعضی از قوانین سودمند حهان اماده اید تا در زندگی خود لحظات زیبایی را رقم بزنید در این کتاب زیبا و اثر بخش یا فلورانس همسفر شوید .امت فاکس(Emmet Fox)درباره فلورانس اسکاول شین می‌گوید: بزرگترین راز موفقیت او همیشه خودش بود همواره ساده، بی‌تکلف، صمیمی و شوخ‌طبع

.چهار اثراین کتاب شامل چهار قسمت است : بازی زندگی و راه این بازی,کلام تو عصای معجزه گر توست,در مخفی توفیق,نفوذ کلام. 

بازی زندگی ,زندگی یک بازی بسیار ساده با قواعد ساده است که پیروز شدن در ان ساده است.در قسمت بازی زندگی میخوانیم :بخواهید که به شما داده خواهد شد.بطلبید که خواهید یافت.بکوبی که برای شما باز خواهد شد.هر عملی که انجام بدهی همان را در زندگی خود میبینی.  { این جهان گوهست و فعل ماندا    سوی ما اید نداهارا صدا}

خداوند بزرگ و مهربان انسان را قدرتمند افریده تا هرچه را که خواهان ان است بطلبد و بیابد.به محض اینکه انسان ایمان بیاورد به غیر از قدرت خداوند قدرت دیگری وجود ندارد ,هر انچه که ما ان را شر و بدشانسی و بدی مینامد از زندگیش خارج خواهد شد.خداوند قادر جهان را پر از گنجینه های ثروت و خوشبختی قرارداده تا انسان که اشرف مخلوقات اوست هرانچه را که به یقین و از تمام وجود میخواهد بدست اورد.خدا به انسان قدرت بهبود یافتن و شفا دادن وتسلط بر همه عناصر را بخشیده .

{هریک از ما مسیح عالمیست       هر الم را درکف ما مرهمیست}

فقط کافی است این کتاب پر از انرژی و سراسر از مفاهیم معنابخش را مطالعه کنید تا متوجه شوید زندگی گذشته تان چه دانسته های گرانبهایی را کم داشته است.اگر ادمی خود را انچنان ببیند که خدا اورا میبیند,موجودی میشود تابناک و بی زمان و بی تولد و مرگ.

هیچ چیز انقدرها عجیب نیست که راست نباشد .هیچ چیز انقدر عجیب نیست که پیش نیاید و هیچ چیز انقدر ها عجیب نیست که دیر نپاید.

کتاب قدرت نوشته بانو راندا برن نویسنده استرالیایی می باشد که در واقع گفتاری در ادامه کتاب راز می باشد که ابتدا با ساخت مستندی بدان موضوع پرداخت. آثار او در جهان بسیار شناخته شده می باشد و به زبان های زیادی ترجمه شده است. نویسنده در این کتاب، می خواهد که خواننده به واکاوی درون خود بپردازد و آن چیزهایی که مفید است برای رسیدن به زندگی شاد و شگفت انگیز، بدانها توجه کند و اساس زندگی خود را بر آنها پایه ریزی کند. از نکات اصلی کتاب قدرت، موضوع عشق می باشد. عشق خود را ارزانی بدارید چون مغناطیسی است برای تمام ثروت های زندگی. عشق، شادی، مثبت گرایی، ذوق و شوق  و قدردانی و مسرت شما، پایدار ترین و جاودانه ترین موضوعات زندگی هستند. تمام ثروت های دینا نمی توانند به پای موهبتی بزرگ به نام : عشق برسند. عشقی که درون آدمی نهفته است.

 

قدرت

 

عشقی که متفکران و منجیان بزرگ جهان در مورد آن صحبت می کنند، با عشقی که اکثر مردم می دانند، کاملا فرق می کند. چیزی که فراتر از دوست داشتن خانواده، دوستان و چیزهای مورد علاقه است. چون عشق فقط یک حس نیست، یک نیروی مثبت است. عشق، ضعیف، سست و ناتوان نیست. عشق علت هرچیز مثبت و خوب است. در زندگی صد تا نیروی مثبت مختلف وجود ندارد و فقط یکی است.

نیروهای عظیم طبیعت مثل جاذبه و اکلترومغناطیس برای حواس ما مرئی نیستند، اما وجود نیروی آنها غیرقابل شک و تردید است. به همین صورت نیروی عشق نیز برای ما ملموس و عینی نیست، اما قدرت آن در واقع بسیار بزرگتر از نیروهای طبیعت است. گواه نیروی عشق را می توان در هرکجای دنیا دید: بدون عشق، حیاتی وجود ندارد.

زندگی ساده است. زندگی شما فقط از دو چیز ساخته شده: چیزهای مثبت و چیزهای منفی. هر بعدی از زندگی شما، سلامتی، پول، روابط، شغل یا خوشبختی، برای شما یا مثبت است یا منفی. یا پول زیادی دارید یا ندارید. یا مالامال از سلامتی هستید یا سلامتی ندارید. روابط شما یا شاد است یا پیچیده. شغل شما یا هیجان انگیز و موفق است یا کسل کننده و ناموفق. یا سرشار از شادی و خوشبختی هستید یا اکثرا احساس خوبی ندارید. روزهای خوب دارید یا روزهای بد.
اگر در زندگی چیزهای منفی بیشتری از چیزهای مثبت داشته باشید، پس یک جای کار حتما مشکل دارد و شما متوجه آن هستید. اکثر افرادی که زندگی خوبی دارند، نمی دانند چه کرده اند که به آن رسیده اند. آنها فقط یک کار کرده اند: از قدرتی استفاده کرده اند که مشا همه چیزهای خوب در زندگی است.

بدون استثنا هر کسی که زندگی خوبی دارد از عشق برای رسیدن به آن استفاده کرده است. قدرت داشتن همه چیزهای خوب و مثبت در زندگی عشق است. از آغاز تا کنون، هر مذهبی ، هر پیامبری، اندیشمندی ، فیلسوفی و رهبری در مورد عشق حرفهای زیادی زده اند و مطالب زیادی نوشته اند. اما خیلی از ما درست متوجه گفتار خردمندانه آنها نشده ایم. حتی اگر تعالیم آنها مختص افراد زمان خودشان بوده باشد، حقیقت و پیام آنها برای عصر حاضر همچنان همان است: عشق! چون وقتی شما عشق می ورزید، دارید از بزرگترین قدرت در کائنات بهره می گیرید.

اگر شما مدام داستان یک قربانی وبدن را تعریف کنید، آن تصاویر باز هم در داستان زندگی شما نقش بازی می کنند. اگر مدام داستان اینکه به اندازه دیگران باهوش نیستید را تعریف کنید، یا به اندازه دیگران جذاب نیستید، یا به اندازه دیگران با استعداد نیستید، حق با شما خواهد بود چون همه اینها تبدیل به تصاویر زندگی شما خواهند شد.

کل زیبایی از نیروی عشق نشات می گیرد. زیبایی نامحدود برای شما از طریق عشق مهیاست ، اما مسئله اینجاست که اکثر مردم بیشتر دنبال بهانه جویی و انتقاد از بدن شان هستند تا قدردانی و تحسین آن. وقتی به دنبال عیب و ایرادهای جسم تان باشید و در مورد هر چیزی از آن غمگین باشید، جسم تان زیبایی را به شما عرضه نمی کند. فقط عیب و ایراد های بیشتری را عاید شما می کند.

نویسنده
740

کتاب خودهیپنوتیزم نوشته هیپنوتیزور مشهور آمریکایی ، ملوین پاورز می باشد. نویسنده، این کتاب را به شیوه ای به قلم می آورد که برای عامه قابل درک و دریافت باشد. هدف از مطالب این کتاب، یادگیری آسان خودهیپنوتیزم می باشد. علم هیپنوتیزم سابقه ای دیرینه دارد. امروزه پژوهش های گسترده ای در سطح جهانی در این باره انجام می شود و هیپنوتیزم اهمیت ویژه ای یافته است. این کتاب ترجمه ی اثری است با عنوان : A PRACTICAL GUIDE TO SELF - HYPNOSIS  که شامل سیزده فصل می باشد و مطالب آن کاربردهای عملی در زندگی دارد.

 

HowtoPerformSelfHypnosis main Full

 

همه ی ما دوست داریم که فکر کنیم که اعمال و عکس العملهای ما نتیجه ی فرایند های تفکر منطقی هستند، اما واقعیت این است که تلقین، بسیار بیش از منطق بر تفکر ما تاثیر می گذارد. افکار ما درباره تقریبا هرچیزی به صورت هوشیار یا ناهشیار عمدتا تحت تاثیر عقاید و نگرشهای آماده ای که وسایل ارتباط جمعی مان به وجود می آورند  قالب بندی می شوند. در واقع نمی توانیم بدون ارج نهادن به اثرات تلقین یک عدد صابون یا یک بسته سیگار فیلتردار بخریم. درست یا غلط ، اکثر ما به آنچه آنها بگویند بیش از آنچه با نیروی استدلال خودمان می گوییم اعتماد می کنیم. به همین دلیل اساسی است که عموما با کمبود روانپزشک مواجهیم. ما به فرایندهای ذهنی خودمان بی اعتمادیم و خواستار آنیم که فردی متخصص به ما بگوید چه چیزهایی را بیندیشیم و احساس کنیم.

به رغم این تمایل به اتخاذ نگرشهایمان از دیگران، انسان همواره به گونه ای مبهم این آگاهی را داشته است که می تواند با هدایت افکار و اعمالش به درون مجراهایی سازنده بر سرنوشت خود تاثیر بگذارد. او همواره تا حدودی می دانسته است که ذهن تاثیر نیرومندی بر جسم اعمال می کند، و نیز این که افکار می توانند تاثیراتی زیانمند یا سودمند بر سلامت جسمی و عاطفی او داشته باشند. معابد خواب مصریان باستان و تلاشهای طبیبان قدیمی به بیرون راندن ارواح خبیثه از بدن، هر دو تلاشهایی بوده اند برای تاثیر گذاردن بر جسم از طریق ذهن.

در جامعه ی امروزی فرقه ها، ادیان و روش شناسی هایی داریم که اهدافشان دستیابی به انضباط ذهنی است. بهترین نمونه ی یک روش شناسی طب روان تنی است که با رابطه ی متقابل ذهن و تن در ایجاد بیماری جسمی یا روانی سروکار دارد. رشد سریع هیپنوتیزم در چند سال گذشته نمونه دیگری است ، و جای خوشوقتی است که می بینیم تاکید بر این حوزه اکنون از دگرهیپنوتیزم به خودهیپنوتیزم معطوف می شود.

خودهیپنوتیزم حالت بسیار تلقین پذیری است که در آن فرد می تواند به تلقین خود بپردازد. این در واقع ابزار نیرومندی در هرگونه فرایند درمانی است، و سوژه های دارای انگیزه ی قوی می توانند با تلاشهای خود موفقیتی همسان با دگرهیپنوتیزم حاصل کنند. خود هیپنوتیزم می تواند به منزله ی عاملی تسکین دهنده استفاده شود و حتی می تواند در بسیاری از نقاط ارگانیزم نتایجی پایدار به بار آورد. خودهیپنوتیزم می تواند نشانه های درماندگی را کاهش دهد، پاسخ های قوی را جایگزین پاسخهای ضعیف سازد، به ترک عادات بد کمک کند؛ عادات خوب به وجود آورد و به نیروی تمرکز فرد کمک کند. کل شخصیت سرانجام به حدی تغییر می یابد که می تواند در محیطی بسیار دشوار به گونه ای مناسب و بسنده عمل کند.

هیچ امر اتفاقی و تصادفی درباره ی هیپنوتیزم وجود ندارد و کاربرد هوشمندانه ی آن موجب می شود نتایجی همسان برای همه ی آنها که دارای انگیزه ی مناسبی هستند حاصل شود. این نتایج همچنین تنها منحصر به هیپنوتیزورهای امروزی نیست. با بررسی مطالبی که در بیش از صدسال گذشته نوشته شده می بینیم که در گذشته نیز تاریخ رضایتبخش مشابهی حاصل شده است.

هیپنوتیزم را حالتی از تلقین پذیری افزایش یافته تعریف کرده اند که سوژه در آن حالت قادر است ایده هایی را برای بهبود وضع خود بی چون و چرا بپذیرد و به گونه ای مناسب براساس آن عمل کند. هنگامی که هیپنوتیزور سوژه اش را هیپنوتیزم می کند، این عمل دگرهیپنوتیزم می نامند

می توانید برای خرید کتاب خود هیپنوتیزم اینجا کلیک نمایید.

نویسنده
799

انسان برای خویشتن عنوان اثری از اریک فروم، روانکاو و رونشناس مشهور آلمانی، پژوهشی در روانشناسی اخلاق است و به گفته خود او، این اثر در ادامه کتاب گریز از آزادی می باشد. فروم در سال 1900 در فرانکفورت آلمان زاده شد و تحصیلات خود را در رشته روانکاوی در مونیخ و برلین به انجام رسانید. فروم در دوران هیتلری، آلمان را ترک کرد و به آمریکا رفت و در آنجا در دانشگاه کلمبیا به تدریس پرداخت. در سال 1941 کتاب گریز از آزادی را منتشر کرد که تاثیر به سزایی در فلسفه سیاسی و روشنفکری داشت. آثار متعددی از او انتشار یافته است که بسیاری از آنها به فارسی نیز ترجمه شده است. از جمله : روانکاوی و دین ، زبان از یاد رفته (درک و تعبیر رویا، داستان های کودکان و اساطیر) ،جامعه سالم ،هنر عشق ورزیدن ،رسالت زیگموند فروید ،سرشت راستین انسان ،گریز از آزادی ، آیا انسان پیروز خواهد شد ، بحران روانکاوی و چندین اثر دیگر.

 

انسان برای خویشتن

 

فروم در این کتاب درباره ی ارزشهای اخلاقی سخن می گوید؛ و مدعی است که روانشناسی نمیتواند جدا از اصول اخلاقی باشد؛ بلکه وظیفه دارد که احکام اخلاقی کاذب را طرد کرده و استانداردهای عینی رفتار را شکل دهد. این تئوری با گرایش متداول روانشناسی که بر نسبیت در اخلاق و تعدیل و انطباق تاکید دارد نه بر خوبی متناقض است. اریک فروم نیز مانند یونگ از روانشناسان میخواهد تا به اهمیت عامل اخلاق در درمان بیماریهای روانی توجه کنند، و در این مورد حتی از یونگ هم فراتر رفته و در پی ایجاد یک سیستم اخلاقی برپایه علمی است.

در پیشگفتار این کتاب آمده است:
این کتاب از بسیاری جهات ادامه کتاب گریز از آزادی است، که در آن کوشش کردم تا فرار انسان امروزی را از خود و آزادی خویش مورد تجزیه و تحلیل قرار دهم؛ در این کتاب درباره اصول اخلاقی، هنجارها و ارزشهایی که به درک نفس و استعدادهای نهانی انسان رهنمون است بحث می کنم. تکرار بعضی از عقاید و نظراتی که در گریز از آزادی آورده شده در این کتاب پرهیز ناپذیر است ، و گرچه منتهای کوشش خود را به عمل آورده ام تا از تکرار آنها خودداری کنم لکن نتوانستم بالمره از ذکر بعضی از آن عقاید صرفنظر نمایم. در فصل طبع و منش آدمی درباره منش شناسی که در در کتاب قبلی از آن سخنی به میان نیامده بلکه اشاره مختصری به آن مسئله شده است بحث کرده ام. خواننده ای که مایل است تصویر کاملی از منش شناسی من داشته باشد باید هردوی کتاب را بخواند، گرچه این امر برای درک و فهم کتاب حاضر ضروری نیست.

شاید برخی از خوانندگان از اینکه روانکاوی به مسائل اخلاقی پرداخته و  بخصوص معتقد است که روانشناسی نه تنها باید قضاوتهای اخلاقی دروغین را طرد کند بلکه می تواند پای بست بنای هنجارهای با ارزش و عینی رفتار شود متعجب شوند. این عقیده با گرایش متداول در روانشناسی کنونی که بر سازگاری و هماهنگی، و نه خوبی تاکید کرده و طرفدار نسبیت گرائی اخلاقی است متعارض است. تجربیات من در مقام یک روانکاو عملی این اعتقاد راسخ مرا که مسائل اخلاقی را نمیتوان از بررسی های شخصیت، چه از لحاظ تئوری و چه تشخیص بیماری، حذف کر تایید کرده است. احکام ارزشی چگونگی اعمال ما را تعیین می کند و سلامت روان و شادکامی ما وابسته به احکام ارزشی ما است.

جدا کردن روانشناسی از اصول اخلاقی روشی نسبتا جدید است. اندیشمندان بزرگ اخلاق اومانیستی قدیم، که مبنای این کتاب برنوشته های آنان استوار است، فیلسوف و روانشناس بودند؛ آنان معتقد بودند که درک طبع انسانی و فهم ارزش ها و هنجارهای زندگی بشر وابسته به یکدیگراند. از طرف دیگر، فروید و مکتب وی که با طر احکام ارزشی غیر معقول سهم بسزائی در پیشرفت تفکر اخلاقی دارند درباره ارزشها معتقد به نسبیت بودند، عقیده ای که اثر منفی هم در تکامل تئوری اخلاق و هم در پیشرفت روانشناسی دارد.

روانکاو مشهور یونگ از این گرایش مستثنی است. او عقیده مند است که روانشناسی و درمان روانی، مسائل اخلاقی و فلسفی انسان وابستگی ناگسستی دارند. ولی ضمن اینکه این عقیده بخودی خود دارای اهمیت شایانی است، توجیه فلسفی یونگ فقط به واکنشی علیه فروید منجر شد، نه، به روانشناسی فلسفی پس از وی. از نظر یونگ ناآگاهی و استوره منابع جدید الهام شده، و فقط به دلیل اینکه درای منشا غیرمعقول می باشند بر افکار معقول تفوق پیدا کرده اند. این نیروی یکتاپرستی مذاهب جهان غرب و آئین های بزرگ چین و هند بود که می بایست به حقیقت می پرداختند و ادعا می کردند که ایمان آنان ایمانی راستین است. درحالیکه این اعتقاد راسخ اغلب سبب عدم تسامح متعصبانه علیه سایر مذاهب می گردید ولی احترام به حقیقت را در مومنین و منکرین به طور یکنواخت بر می انگیخت. یونگ در گلچین های خود در تحسین از هر مذهب جستجوی درک حقیقت را در تئوری خود در کنار گذاشته است

 برای خرید کتاب انسان برای خویشتن کلیک نمایید.

نویسنده
1512