کتاب تاریخ ایران
این قفسه به تاریخ ایران از دیرباز تا معاصر می پردازد شما می توانید انواع کتاب تاریخ ایران را در این قفسه پیدا و دانلود نمایید
برای ورود به این قفسه روی عکس کلیک نمایید
......................................................................................................................................................
دانلود کتاب تاریخ زیدیه در قرن دوم و سوم هجری اثر فضیلت الشامی
ابو مسلم وقتی از خراسان بلند میشود شمار ملی ندارد. میگوید الرضا من آل رسول در حالی که مسلما در میان افسران ابو مسلم کسانی وجود داشتند که مسلمان نمودند اما این شمار را برای کوبیدن عرب قبول داشته و می گفتند که باید به مردم عرب و ایران گفت که علقا به دروغ خود را به اسلام چسبانده اند و در واقع ما مسلمانان حقیقی هستیم به همین دلیل مسلمان و غیر مسلمان اهم از عرب و عجم حاضر شدند که با خلیفه اسلام بجنگد و زیرا بہر حال این شوشت، خلیفه عرب را می گویید با اینکه در رکاب ابومسلم فرق و افشار متفاوتی همچون : شیعیان کیسانی ، خوارج سیستانی، زردشتیان خرمدینی، روستاییان و پیشه وران و حتی بردگان شرکت داشتند، اما اینان تنها نه بخاطر نجات از ظلم بنی امیه سلاح در دست گرفته بودند و آرمان خود را در تحقق حکومت آل محمد (ص) می دانستند؟
اما افسوس این آرزو برآورده نشد حتی خود ابوسلم ضمن توبه نامه ای به منصور که عموما " آن را مهمترین عامل قتل وی شمرده اند، پای خود را از ایمان تایجان خویش چنین می نویسد: من رهبری از دودمان پیغمبر داشتم کام الهی را بین بیاموزد و من می پنداشتم که " علم راستین " را نزد نواهم یافت اما او حتی قرآن را وسیله فریب من ساخت ؟ آری ، ابو مسلم نیز آرمان اسلامی داشت و به دنبال تحقق آن در جستجوی رهبری با فضیلت بود و آن را در وجود ابراهیم امام میدید، اما در این تطبیق به خطا رفت و بعقول دکتر صاحب الزمانی: انگیزه " مازیا رو ابومسلم را تا زمانی که همین مقدار اطلاعات پراکنده در باره آن در دست است با هیچ مینکی، با هیچ وارونه گوشی و مسیح مشقتی نمی توان همسان و یکی دانست، ابومسلم مسلمان بوده : مسلمانی واقعی و معتقد او نیز تحقق آرمان بی تعیلی اسلامی را در رهبری فردی برتر از خاندان پرهیزگار پیغمبر می جست.
او می اندیشید اگر حکومت بنی امیه که مالامال از تبعیض و سلم است برکنار شود و زاهدی چون ابراهیم امام از خاندان پیامبر بر سر کار آید، خلافتی نظیر خلافت بی تبعیاتی و عادلانه علی ، زمام امور را در دست خواهد گرفت ؟ اما افسوس که همه آنها خیال خامی بود که در سر می پرورانید و چه جنایتها که در راه آن مرتکب نشد. شمارها . در هر نهضت و قیامی شهر در باروری آن نقش مهمی را بازی می کند .
شعار احساسات مردم و انقلاب کنندگان را تهیه کرده و راه نیروها را در تحقق آرمانهای انقلاب متمرکز می سازد . شمار بیانگر اهداف و آرمانهای یک ملت انقلابی است و از طریق آن میتوان به خواسته های یک ملت می برد. در انقلاب عظیم صدر اسلام پیامبر دستور داد که مسلمانان شعر بدهند و با احساسات پاک و انقلابی خود روحیه دشمن را تضعیف کرده و اهداف خود را پیش ببرند. شمار مسلمانها در جنگ تکبیر بود و به دنبال آن ندای با منصور است را دسته جمعی بانگ میزدند و به دشمن حمله می کردند و گهگاهی نیز در جنگها در برابر سرود دشمن رجز خوانده و مقابله به مثل میکردند. در جنگ احد ابوسفیان شمار داد : زنده یاد هیل اعل خیل اصل هیل ، پیامبر به علی فرمود که بگوید. خدا بزرگ و متعالی است . الله اعلى واجل دوباره ابوسفیان نعره زد که: بابت هزی داریم و شما بت ندارید .
ان لنا عزى و لا عزى لكم على فریاد کرد، خدا بزرگ ما است و شما مولی ندارید . الله مولا نا و لا مولی تکلم، و همین شمارها بود که باعث شد تا نیروی اندک با ایمانی قوی بر دشمن بیشمار و مسلح چیره شود و این چنین اسلام حماسه آفرید و پیروز گردید . خاطرات این شمارها و حماسه ها در ذهن مسلمانان باقی بوده و به همین جهت آنان از این حربه در نهضتها و نبردهای خود علیه حاکمان زور و ظاهرتهای زمان در تجدید اسلام ، حتى فرتها بعد از آن بهره می جستند. به اعتراف مورخان در تهشت علویان و حضرت زیدبن علی در کوفه به سال ۱۲۲ هجری، همان شعارهای اولیه تکرار شد. این اثیر می نویسد: در اول صفر سال ۱۲۲ هجری طرفداران زید در حدود ۱۵ هزار نفر بودند.
آنها قرار گذاشتند که علیه بنی امیه قیام گفتند و همان شب در مسجد کوفه جمع شدند اما متاسفانه قبل از اینکه کاری بکنند از طرف نیروهای یوسف بن عمر عامل بنی امیه در گونه محاصره شدند. در آن شب زیدین ملی در خانه حاوية بن اسحاق انصاری بود؛ زید از خانه بیرون آمد و همراه هواداران خود آتش روشن کرد. سپس همگی تکبیر گویان شعار با منصور است را بردادند و با بنی امید آماده نبرد لدند! صبحگاهان از نیروهای زید (۱۵ هزار نفر خبری نشد و تنها ۱۱۸ نفر به بسیاری تو آمدند و دیگران بی وفاقی کردند، جنگ شروع شد جنگی شرافتمندانه در راه دفاع از اسلام و سرانجام زید شهید شد ( دوم صفر ۱۲۲ هـ . ق) و چند سال بعد پسران یحیی بن زید در خراسان قیام کرد و به شهادت رسید، تا اینکه سیاه جامگان نهضت بزرگ خود را بر شد بنی امیه آغاز کردند در شیفت ابوسلم نیز همین شمارها تکرار میشدند و خاطرات جنگهای پ متن یار - تبدیل عکس به متن فارسی, یامبر را تجدید میکردند.
در ۲۵ رمضان ۱۲۹ ابو مسلم همراه مبلقات بنی عباسی ، سلیمان بن کثیر و دیگر ایرانیان مرادار حکومت الرضا من آل محمد ام كه متشکل از مردم ۶۰ قربه بودند در قریه سفیدیج سروگرد آمدند. اگر اینان در واقع همان شیعیان و موالی ایرانی بودند که در قیام زیدین علی نیز شرکت داشتند آنان در حالیکه دو پرچم سحاب [ایر) و قل (سایه) را در پیش داشتند شبانگاه آتش روشن کردند و قیام خود را اعلام نمودند.
آنان شعار می دادند. با منصور است و ابومسلم آیه اذان الذین یقاتلون بأنهم ظلموا و ان الله على نصرهم لقدير را می خواند. فردای آن روز همه مردمان اطراف به او پیوستند و همه تکسیر می گفتند، روز عید فطر ابومسلم دستور داد که سلیمان بن کثیر نماز عید بگذارد. او نماز قطر را قبل از خطبه آن، بدون اذان و اقامه شروع کرد ( و این در حالی بود کند اپنی اسیه مکی آن می کردند و با شش تکبیر نماز گذارد (در حالیکه) بنی امیه با چهار تکبیر انجام می دادند؟ و بدین ترتیب نهضت بزرگ شروع شد و بعد از جنگها و پیکارهای زیاد سرانجام بساط علم و فساد و دستگاه استبداد امری ساقط گردید .
دانلود کتاب تاریخ زندیه: جانشینان کریم خان زند اثر ابن عبدالکریم علیرضا شیرازی
در تاریخ سلطنت کریم خان زند ایمانی بان برده است امر سلطنت بلاد ایران مغشوش و هر پنج روز نوبت حکمرانی بنام یکی بلندآوازه بوده تا در سنه ۱۱۶۳ مهر منیر دولت کریم خان زند از افق پرته ملایر عراق ظاهر و در سنه ۱۱۱۳ در شیراز وفات یافت و از هنگام فوت کریم خان که مبدای طلوع آفتاب عالمتاب : دولت قاجاریه است نیز بعضی از ارباب تواريخ بضبط وقايع اموران دولت روز افزون ارتکاب ورزیده و در ذکر وقایع انقراض دولت زندیه احدی متعرض نشده بود یکی از دوستان صمیم در جاده صداقت مستقیم خواهش نمود که این غبار قدوم را دروان طریق حکایت طراری و مرحله پیمایان وادی عبارت پرداری ابن عبد الكريم علی رضای شیرازی بذكر مجملی از وقایع اموریکه بعد از فوت کریم خان تا انقراض دولت زندیه مقتضای حکمت اولى وقدرت لم يزلى بظهور رسیده است مبادرت نماید هرچند بنابر عدم استعداد و قابلیت ماده دامن از قبول آن برچیده تا مدتی گریبان این مطلب در کشاکش گفتکو واصرار او از حد اعتدال تجاوز نمود آخر الامر اصرارش بر انکار این خاکسار غالب و است.
رضای خاطر او را طالب و از الطاف عیب پوش مستمعان مستظهر گردیده بذكر ان جسارت ورزید در بیان خانه کار خانان علیین اشيان وكيفيت أن كريم خان زند بعد از انتظام مهام اذربایجان و عراق و دارالمرز وکیلانات مراجعت بشيراز و بعضی از عظما وسرخیلان و اشرار ولایات مزبور را باتقان خود آورده بدریخ سیزده شهر صفر سنہ ۱۱۷۹ وارد این باده مینو مثال وب بادی و معموری مملکت مزبور اشتغال ودر اصل شهر وخارج قلعه شیراز جنت دراز بیوتات دلکشا و عمارات وسيع ومسجد وحمامات وتكيا وخانات رفيع البنا وبركهاى كوترصف القضا و بازار ة وبروج وحصار کیوان رفعت و خاکریز وخندی قلعه آن شهر در کمال ضبط و استحکام بمهندسی طبع بلند ان خديو ارجمند صورت اتمام پذیرفته در سنوات توقف شیراز کلید فتح ولایت کرمان و محل سیستان که در تصرف جماعت سیستانی وافغان بود.
و بعضی از بلاد دیگر که در اوقات غیاب انسلطان دادگر از باز زده بودند بعلاوه ام البلاد بتمره باعتمام صادق اطاعت سر خان ونظر على خان وعلى محمد خان زند و غیره از خوانین و سرداران بتصرف اونهای آن دولت در آمد للحق در عهد ان خدیو معدلت کستر که از فرط عدل وانصاف مصدوقة اذا أراد الله برعيه خَيْرًا جَعَلَ لَهُمْ سُلطان كَرِيمًا. سمت ظهور یافته واز فر طلعت مهرکستر طالع در پرورش پرتو بیروزی بر ساحت احوال عموم ممالان محروسه بالتخصيص اهل شیراز تافته در بسیط آن بلده طیبه بحدى بساط عدل و داد گسترد شعر که شد بیمن عدالت مداین اوله که شد میمنت امن کعبه ژنی بجایی رسید که از اکثر بقاع ربع مسكون معمورتر و از اغلب بلاد مشهورة عالم امکان مشهورتر خلقش در کمال آرام در بستر امن و امان اسایش کزین و مکرر اوقات با شاهدان ما رخسار زهره جبین بتجرع اقداح راح ريحاني اتش عشرت و شادمانی در کانون سینه میافروختند زمانه کرد مهیا بساط عیش و نشاط .
سپهر کرد معبد مهاد امن و امان . شعر و مدت سیزده سال در شیراز بستر استراحت گسترده در سال چهارده مفاد كُل نفس ذائقه انموت ساقی اجل پیمانه حیاتش را از باده تلخکام دور دورتك ليالي و ایام مالامال واستیلای مرت موت بر مزاجش بسرحد کمال نشأ شراب ممات علامات اتمام دور حیاترا بر مقربان و پرستاران نشان میداد از جمله عظما واکابر ولایات کہ ان خدیو عدالت ایات باخود بشیر از آورده ان محمد خان ولد محمد حسن خان قاجار بود که از سلسله جلیله سلاطین عظام ونتيجة رفيعة خواتین کرام آثار دولت وفر اقبال از ناصیه احوالش ظاهر و خورشید روز افروز دولتش در اوج سعادت هنگام فرصترا ناظر چون بمصداى إِذَا أَرَادَ اللَّهُ شَيْئًا هياً أسبابه بایست اسباب ان دولت دوران عدت مجتمع ومهيا کردد .
دانلود کتاب جنگ چالدران اثر نصرالله فلسفی
با مداد روز جمعه سوم ماه رجب سلمدان سلیم خان سرداران و بزرگان لشکر را بار داد و یکسانی که در روز جنگ دلیری و مردانگی نشان داده بودند ، خلعت و پاداش عطا کرد. اسیران قراباش را نیز بفرمان وی گردن زدند و کشتگان دوسپاه را بخاک سپردند. سپس به ای دیدار بهروزه خانم زن شاه اسماعیل ، که اسیر گشته بود، بیاور مخصوص وی رفت و با مهربانی و احترام از و دلجوئی کرد.
روز دیگر نیز غنائمی را که از آن جنگی بدست آمده بود ، بسرداران و سربازان بخشید و جزیرقهای ایران چیزی برای خود بر نداشت. پس از آن از دشت چالدران راه تبریز پیش گرفت و از شهر خوی ، انحنام الی برای سلطان مصر و سلطان سلیمان پسر و ولیعهد خویش و خان انار «مريم» (شبه جزيرة کریمه) و عبیدخان از بک فرستاد .
هروز پنجشنبه نهم رجب این دو آن از سرداران عثمانی بنام پیری پاشا چلبی و احمد پاشا دونه کین اوغلی را با حکیم الدین ادریس بدلیسی کرد و با صدر، از پنی چاری تبریز وانه کرد ، تا مقدمات ورود وی را فراهم سازند و اگر از سران و سواران قرابش کمی در آنجا ماده باشد، بکشند و اء والدان را تصرف کنند. روز دهم رجب در راه تبریز یکی از امیران قزلباش بنام حاج رستم با پنجاه وار باردوی سلطان سلیم آمد و اظهار اطاعت کرد. ولی سه روز بعد معلوم شد که او و همراهاش بدستور شاه اسماعیل آمده اند تا هنگام فرصت سلطان را بکشند. پس فرمان وی همگی را گردن زدند، و سه روز بعد خالد ینگ نام از سران قزلباش راهم که باشد و پنجاه نفر بارد و آمده بود ، کشتند . نويسند: حقيقة التواريخ می نویسد که شاه اسماعیل چون در چالمتران شکست یافت بر آن شد که دشمن را بحبله از میان بردارد.
پس جمعی از سران و افراد جا نسپار قراباش دستور داد که دسته دسته باردوی سلطان سلیم پناهنده شود و از در اطاعت در آینده و همینکه جمعشان بدو سه هزار رسید ناگهان شعی بر اردوی عثمانی شبیخون زاند و سلطان را بکشند . ولی چون حاج رستم باردوی عثمانی رسید یکی از امیران ترکمان سلطان را نهایی از قصد وی و همراهاش آگاه کرد سلطان دستور داد که ایشان را شکنجه و استنطاق کردند و چون حقیقت امر آشکار شد، جملگی را کشتند . روز پنجشنبه شانزدهم رجب، سامان سلیم خان بمحله سرخاب رسید. ازین محل داشهر تبریز تمام راه را با قالبهای گرانبها مفروش کرده و چندتن از علما و اعیان شهر با جمعی از مردم باستقبال آمده بودند .
سپاهیان عثمانی در کنار شهر فرود آمدند و سلطان سلیم امر کرد که سربازان دست از کشتار و غارت و تصرف دارای مردم باردارند. همچنین دستور داد مسجد جهانشاه و مسجد حسن پادشاه را که بفرمان شاه اسماعیل ویران شده بود تعمیر کنند و اوقاف این دو مسجد در تصرف هر کس باشد بگیرند و تصرف کننده را بکشند. روز بعد که جمعه هفدهم ماه رجب بود، سلطان سليم بمسجد حسن پادشاه ( در میدان صاحب آباد ) رفت و نماز گزارد و خطیب بقاعدة اهل سنت و جماعت خطبه خواند. ولی چون خطبه بنام پادشاه رسید، بجای آنکه نام سلطان سلیم را بر زبان آرد ، گفت : السلطان بن السلطان ابو المظاهر اسماعیل بهادرخان ... سرداران ترك شمشیرها کشیدند تا خطیب را بکشند، ولی سلطان سلیم نگذاشت و گفت که از بانش عادت کرده است و گناهی ندارد میں لطان سلیم دستور داد که تمام خزائن و اموال شاه اسماعیل و سران قزلباشا از شد و جنسی، صرف کنند و احمد بیگ قاپوچی باشی را مأمور اینکار کرد. پس از آن شهر تبریز را مرکز فرماندهی سپاه خود ساخت، زیرا مصمم بود که زمستان را در تبریز بگذراند و سراسر آذربایجان را مطیع سازد، و در آغاز بهار بعراق و اصفهان و فارس حمله برد.
دانلود کتاب آشفتگی در فکر تاریخی اثر فریدون آدمیت
اساسا" تاریخ چیست؟ مفهوم تاریخ بیان وقایع تاریخی است بدانگونه که وقوع یافته اند یعنی نه کم و نه بیش شناخت وقایع و حوادث است به طریق تحلیل علل و عوامل آنها یعنی عللی که خصلت فاعلی دارند و عواملی که به درجات تاثیر داشته با تعیین کننده بودهاند و بالاخره تحلیل مجموع واقعیات و علل و عوامل است در تعقل تاریخی و همه اینها به راه یک مقصد است که گذشته قابل فهم و درک باشد.
همین معنی را در مقدمه یکی از آثارم نیز آورده ام و هر تعریف دیگری هم که از مفهوم جدید تاریخ بدهیم از آن دور نیست. اما آشفتگی در فکر تاریخی از چیست؟ از مثله کردن قضیههای تاریخی ، مخ کردن واقعیات تاریخی ، تحریف حقایق تاریخی وقایع را زیر منگنه ما نوسات ذهنی قرار دادن ، و در نهایت گذشته را در قالب تنک مفروضات و معادلاتی گنجاندن که مغایر روح تاریخ زمان وقوع حوادث باشد. این گزیها و کاستی ها سبب میگردند که از تاریخ چیزی بسازیم که به همه چیز شبیه است جز به تاریخ گفتار ما تحلیل تفصیلی از همه نوشته ها نیست .
تنها نمونه هایی را بدست میدهیم و منظور مطرح ساختن و شناختن مساله است . شروع کنیم با غریب ترین برداشتهایی که در مفهوم مشروطیت شنیده ایم: مشروطیت، دفع فاسد به اند است، نه افسد به فاسد در اثبات این تلفی تاریخی ، نویسنده چنین برهان می آورد به گفته استاد فردید "مشروطيت بالكل و بالتمام غربزده مضاعف است یعنی چه ؟ " یعنی فراماسون زده و یهودی زده ، بطوری که صدر تاریخ ما ، مشروطیت، ذیل تاریخ غرب است و همین تاریخ رهوار در رفته و منسوخ غربی به توسط منورالفکران و مقلدان بیسواد به نام ترفیخواهی و تجدد طلبی به ایران می آید و پخش میشود.
لذا برخلاف گفته بعضی مشروطیت دفع فاسد به افتد است ، نه افسد به فاسد زیرا ماسونیست زدگی و از آنجا یهودیت زدگی بطور کلی از لوازم ذات مشروطه و انقلاب مشروطه بود که در حکومت قلدری پهلوی تکامل حاصل کرد .
این خود نظرگاهی است و نویسنده در اندینهای آزاد همچنانکه هستند اقران فاشیست مشربی که آزادی را زهر مهلک اجتماع و دموکراسی را بدترین نظام های جهان می شمارند. ولی مشروطیت یعنی حکومت عقلانی با اصول یعنی حکومت مسئول در تقابل خودکامگی فردی و دولت نامسئول و تنها به همین ماخذ نظر نویسنده را طرد می کنیم . اما وجهه نظر او با آرای متشرعین معتقد به مشروطیت هم تعارض دارد: یکی از مجتهدان طراز اول در یادداشتی که بر رساله " تنبیه الامت و تنزیه الملت" اثر نائینی نگاشته " ماخوذ بودن اصول مشروطیت از شریعت را اعلام داشته و حال حرف غریبی میشنویم که مشروطیت دفع فاسد به افتد است برای اینکه ما بودیگری و یهودیگری از لوازم ذات مشروطه و انقلاب مشروطه بود، تخیر چنین نبود.
این مغالطه صرف تاریخی است. ماسونیگری و یهودیگری در نهاد فکر آزادی و حرکت مشروطگی سرشته نبود. به علاوه چگونه ممکن است که مشروطیت به معنای سیاست با اصول ، به حکومت قلدری تکامل یابد؟ این قضیه خود مهمل منطقی است. باید گفت که قلدری جای مشروطکی را گرفت، و نیز باید فهمید که این تبدیل فیفری و ارتجاعی را " تکامل" نام نمی نهند.
نویسنده حکمت منش کویا پی نبرده که نه فقط " صدر تاریخ ما، مشروطیت ذیل تاریخ غرب است بلکه سیر تحولات فکری و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی همه آسیا و آفریقا در یکصد و پنجاه سال اخیر حاشیه تاریخ مغرب زمین به شمار میرود . چه بپسندیم ، چه نپسندیم، این درس عینی برخورد جامعه های کهن با مدنیت فراگیر و جهان شمول جدید است. دلخوری و آزردگی و حتی بیزاری ما از واقعیات، نفی واقعیات نمی کند. اما در این برخورد ناگزیر و الزامی تاریخی جامعه هایی سرانجام سلامت جستند که هم ابزار اصلی و اساسی حفظ هستی خویش را فرا گرفتند و هم هویت تاریخی خود را محفوظ داشتند لاجرم، اگر عاقبت تعلیمات فلسفی آن "استاد" از تلامذه " حکیم هایدگر lieideger" به اینجا می رسد که روش شناسی علمی" جدید را "خواب های بیوط " بشماریم و "علومات انسانی آشفته و پریشان غربی را به هیچ بگیریم : و " عقل غربی را سر بسر پلید و ویرانگر بدانیم و بالاخره نظام مشروطیت را در قیاس طاعون استبداد آسیابی دفع فاسد به افسد بشناسیم - پس به تعبیر سید جمال الدین اسدآبادی: "خاک بر سر اینگونه حکیم و خاک بر سر اینگونه حکمت حکیمی که مانند کورها راه برود. و حکمتی که به قدر چراغ موشی ، روشنی نبخشد . *** همان وجهه نظر ضد مشروطکی ضد روشنگری و ضد روشنفکری را پیش از اینها در تصنیف " غرب زدگی " شناخته ایم، برویم سراغ چند نوشته از مصنف آن " جنجال مشروطیت" را شرکت انگلیسی نفت به راه انداخت ، قانون اساسی ترجمه یک " بند کهنه " بی مصرفی بود در تخطئه نظام مشروطیت ایران رای یکی از مقاله نویسان را حجت میآورد اساسا" فلسفه سیاسی مغرب از پایه خراب است و همانطور که آدم غربی به هنر بدویت پری میتیف افریقا پناه می برد او کلید سعادت خود را الزاما" در روی آوردن به سیاست شرفی خواهد جست.
برای خرید کتاب آشفتگی در فکر تاریخی نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید . و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.